شمارهٔ ۲۶۳
رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف
بردند دل ز هرطرف از ما نه یک طرف
از خال وزلفت از دوطرف دانه است ودام
دام تونیست یک طرف ودانه یک طرف
مجروح تر دلم شده در چین زلف تو
از بوی مشک یک طرفاز شانه یک طرف
زلفت از آنخمیده دراوبسکه ریخته
زنجیر یک طرف دل دیوانه یک طرف
آن زاهدی که چون دلم از دست اوشکست
خم یک طرف به میکده پیمانه یک طرف
دیشب بدیدمش که زبس بودمست می
خود یک طرف فتاده وصددانه یک طرف
مجنون عشق یارم و سنگم نمی زنند
طفلان به کوچه یک طرف از خانه یک طرف
هر شب ز نور شمع و زنار فراق یار
من یک طرف بسوزم و پروانه یک طرف
اقبالم ار بلند شود در برم شبی
دل یک طرف نشنید وجانانه یک طرف
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخ یک طرف دو طره جانانه یک طرف
بردند دل ز هرطرف از ما نه یک طرف
هوش مصنوعی: یک طرف چهره زیبا و دو دسته موهای جذاب اوست و از سوی دیگر، دل ما را از هر سو به دست آوردند، نه فقط از یک طرف.
از خال وزلفت از دوطرف دانه است ودام
دام تونیست یک طرف ودانه یک طرف
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت تو به گونهای است که هر دو طرف، یعنی چهره و موهای تو در جذب من تأثیر دارند. این زیبایی به مانند دانهای است که در دو طرفش قفسهای وجود دارد و من در این میان گرفتار شدهام. یعنی من نتوانستهام به آسانی از زیباییات فرار کنم، همچنان که نمیتوانم بین این دو طرف جدا شوم.
مجروح تر دلم شده در چین زلف تو
از بوی مشک یک طرفاز شانه یک طرف
هوش مصنوعی: دل من در اثر چینهای زلف تو بیشتر آسیب دیده است، مثل بوی مشک که از یک سمت شانهات میآید.
زلفت از آنخمیده دراوبسکه ریخته
زنجیر یک طرف دل دیوانه یک طرف
هوش مصنوعی: زلف تو مانند سیمی است که در دست من گیر کرده و من را از هر طرف به خود جذب کرده است؛ یک طرف دل دیوانهام و یک طرف زنجیر تو.
آن زاهدی که چون دلم از دست اوشکست
خم یک طرف به میکده پیمانه یک طرف
هوش مصنوعی: زاهدی که زمانی دل من از او شکسته شده، اکنون در حالی که به او فکر میکنم، یک طرف به میکده میروم و یک طرف به خاطرات او.
دیشب بدیدمش که زبس بودمست می
خود یک طرف فتاده وصددانه یک طرف
هوش مصنوعی: دیشب او را دیدم که به خاطر حالتی که داشتم، بطری مشروبی در یک طرف افتاده و صد دانه در طرف دیگر قرار داشت.
مجنون عشق یارم و سنگم نمی زنند
طفلان به کوچه یک طرف از خانه یک طرف
هوش مصنوعی: من مجنون عشق محبوبم و هیچ کس به من آزار نمیزند؛ کودکانی که در کوچه بازی میکنند، یک طرف خانه و من هم طرف دیگر.
هر شب ز نور شمع و زنار فراق یار
من یک طرف بسوزم و پروانه یک طرف
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر دوری یارم، از نور شمع میسوزم و در کنارش پروانه هم میسوزد.
اقبالم ار بلند شود در برم شبی
دل یک طرف نشنید وجانانه یک طرف
هوش مصنوعی: اگر روزی شبی خوشحال از زندگی و عشق به سراغم بیایی، دل من تنها به یک سمت گوش نمیدهد و جانم نیز به سمتی دیگر توجه نمیکند.