شمارهٔ ۲۶۰
خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع
باید کنیم جان و دل خویش را وداع
از حمره و بیاض رخت آورم فرح
از این و آن اگرچه شود حاصل اجتماع
هم محو گشته پیش کلام تو صرف و نحو
هم نسخ گشته از خط مشکین تو رقاع
دادیم ملک دل به دو زلف و دو چشم تو
هر یک در او تصرفی آورده بالمشاع
کس کرده در معاملهٔ عشق کی زیان
از اشک و چهره سیم و زر آورده انتفاع
پرسیدم از کسی چه بود عقل پیش عشق
گفتا چه بوسهای است پس از لذّتِ جماع
زاهد بلنداقبال از عاشقی شدم
پندم مده ز عقل و میفزا مرا صداع
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خنجر به دست ترک تو دارد سر نزاع
باید کنیم جان و دل خویش را وداع
هوش مصنوعی: با کشتن زمان و تلاش برای حل مشکل، باید با دست خنجر به جدال بپردازیم و در عین حال با جان و دل خود خداحافظی کنیم.
از حمره و بیاض رخت آورم فرح
از این و آن اگرچه شود حاصل اجتماع
هوش مصنوعی: از رنگین و سفید چهرهات شادی میآورم، حتی اگر به خاطر جمع شدن این دو باشد.
هم محو گشته پیش کلام تو صرف و نحو
هم نسخ گشته از خط مشکین تو رقاع
هوش مصنوعی: کلام تو آنقدر تاثیرگذار است که حتی قواعد زبان و دستور زبان هم در مقابل آن بیمعنا شدهاند. نوشتههای زیبا و خوشنویسی تو باعث محو شدن همه چیز میشود.
دادیم ملک دل به دو زلف و دو چشم تو
هر یک در او تصرفی آورده بالمشاع
هوش مصنوعی: ما دل خود را به دو زلف و دو چشمان تو سپردیم و هر یک از آنها در عشق ما سهمی دارند.
کس کرده در معاملهٔ عشق کی زیان
از اشک و چهره سیم و زر آورده انتفاع
هوش مصنوعی: کسی در عشق ضرر نکرده است، حتی اگر اشک بریزد یا چهرهاش زیبا و پولدار باشد. در این معامله، همه چیز به نفع اوست.
پرسیدم از کسی چه بود عقل پیش عشق
گفتا چه بوسهای است پس از لذّتِ جماع
هوش مصنوعی: از کسی پرسیدم که عقل در برابر عشق چه وضعیتی دارد. او پاسخ داد: اگر لذت عشق را تجربه کرده باشی، میفهمی که بوسهای نمادین است پس از لذت ملیح رابطه.
زاهد بلنداقبال از عاشقی شدم
پندم مده ز عقل و میفزا مرا صداع
هوش مصنوعی: من از عشق به مقام والایی رسیدم، ای زاهد! مرا نصیحت نکن که از عقل استفاده کنم، بلکه به من کمک کن تا بیشتر به عشق ورزیدن بپردازم.