شمارهٔ ۲۵۸
زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض
طراوت از رخ تو گل نموده استقراض
نشسته خال سیاهی به کنج ابرویت
چنانکه گوشه محراب هندوئی مرتاض
فغان که با دل من می کند سر زلفت
هر آنچه با سر زلف تو می کند مقراض
بهای بوسه ای از لب اگر کنی سروجان
به خاکپای تو سوگند اگر کنم اغماض
به یاد روی نکوی تو هر چه قرعه زنم
همی چو می نگرم شکل حمره است و بیاض
دوا نخواهم اگر از تو آیدم علت
شفا نجویم اگر از تو باشدم امراض
مگر چه جرم و خطا سر زد از بلند اقبال
که سر گران شده و کرده ای از او اعراض
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی جمال تو دیباچه کتاب ریاض
طراوت از رخ تو گل نموده استقراض
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند مقدمهای است بر کتابی که در آن، شادابی و طراوت از چهرهی تو الهام گرفته و موجب شکوفایی گلها شده است.
نشسته خال سیاهی به کنج ابرویت
چنانکه گوشه محراب هندوئی مرتاض
هوش مصنوعی: یک لکه سیاه به گوشه ابروی تو نشسته است، همچون گوشهی محراب یک هندو زاهد.
فغان که با دل من می کند سر زلفت
هر آنچه با سر زلف تو می کند مقراض
هوش مصنوعی: ای دریغ، موهای تو با دل من چه میکند! هر چه که تو با زلفهایت انجام میدهی، با دل من همانند قیچی است.
بهای بوسه ای از لب اگر کنی سروجان
به خاکپای تو سوگند اگر کنم اغماض
هوش مصنوعی: اگر برای بوسهای از لبت بهایی بگذاری، جانم را فدای تو میکنم و اگر قسم بخورم که از حق تو بگذرم، این کار را انجام میدهم.
به یاد روی نکوی تو هر چه قرعه زنم
همی چو می نگرم شکل حمره است و بیاض
هوش مصنوعی: هر بار که قرعهای میاندازم و به یاد چهره زیبا و دلنشین تو هستم، وقتی به آن نگاه میکنم، فقط رنگ قرمز و سفیدی میبینم.
دوا نخواهم اگر از تو آیدم علت
شفا نجویم اگر از تو باشدم امراض
هوش مصنوعی: اگر تو دلیلی برای بهبودی من نیستی، پس من هیچ نوع دارویی از تو نخواهم خواست و اگر بیماری من از تو ناشی شده باشد، نیازی به جستجوی علت شفا ندارم.
مگر چه جرم و خطا سر زد از بلند اقبال
که سر گران شده و کرده ای از او اعراض
هوش مصنوعی: چه خطا و گناهی رخ داده است از آن فرصت و شانس خوب که موجب شدهای و از آن دوری جستهای؟