شمارهٔ ۲۵۶
خیز ای نگار باده بیاور پیش
از شاه وشیخ وشحنه مکن تشویش
دردمرا به باده بکن درمان
مرهم مرا ز باده بنه بر ریش
شهد است اگر زجام تو نوشم سم
نوش است گر زدست تو بینم نیش
تریاق آید ار توچشانی زهر
جدوار آید ار تو خورانی بیش
بگذشته ام ز عشق رخت از جان
دل کنده ام ز دردغمت از خویش
هر کس ز عشق گشته بلند اقبال
یکسان به پیش اوست شه ودرویش
ا زعدل شاهزاده بترس ای شوخ
با ما جفا وجور مکن ز این بیش
شهزاده ای که آمده در عهدش
ا زکوه و دشت گرگ شبان برمیش
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز ای نگار باده بیاور پیش
از شاه وشیخ وشحنه مکن تشویش
هوش مصنوعی: ای دلربا، برخیز و شرابی بیاور قبل از اینکه شاه، عالم و مامور باعث نگرانی ما شوند.
دردمرا به باده بکن درمان
مرهم مرا ز باده بنه بر ریش
هوش مصنوعی: دردهایم را با شراب درمان کن و مرهمم را روی صورت من بگذار.
شهد است اگر زجام تو نوشم سم
نوش است گر زدست تو بینم نیش
هوش مصنوعی: اگر از جام تو شهد بنوشم، خوشم، ولی اگر نیشی از دست تو ببینم، آن را زهر میدانم.
تریاق آید ار توچشانی زهر
جدوار آید ار تو خورانی بیش
هوش مصنوعی: اگر تو زهر را به چشم بکشانی، تریاک و پادزرر آن نیز خواهد آمد، و اگر تو آن را به کسی بدهی، درد و رنج و جدایی به سراغش خواهد آمد.
بگذشته ام ز عشق رخت از جان
دل کنده ام ز دردغمت از خویش
هوش مصنوعی: از عشق تو گذشتهام و روح و جانم را از درد فراق تو جدا کردهام.
هر کس ز عشق گشته بلند اقبال
یکسان به پیش اوست شه ودرویش
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق، به سعادت و خوشبختی رسیده باشد، برای او هیچ تفاوتی ندارد که در مقابل چه کسی قرار دارد؛ چه یک پادشاه باشد و چه یک درویش.
ا زعدل شاهزاده بترس ای شوخ
با ما جفا وجور مکن ز این بیش
هوش مصنوعی: ای دوست، از انصاف شاهزاده بترس، لطفاً با ما بدی و ظلم نکن، همین حالا بس است!
شهزاده ای که آمده در عهدش
ا زکوه و دشت گرگ شبان برمیش
هوش مصنوعی: شهزادهای که در زمان خود آمده، مانند گرگی از کوه و دشت بیرون میآید.