شمارهٔ ۲۵۵
شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فروش
ز دست دوست می ار چه به ماه روزه بنوش
می حرام شود ازکف نگار حلال
چنانکه نیش گر از او بود به است از نوش
دهد به خلوت خود یار اگر تو را راه ی
ببایدت که شوی کور وکر ز دیده وگوش
گرت چو دف بنوازد بکش خروش از دل
وگر تو را ننوازد صبور باش وخموش
مگر نه پوست کشیدند روی هرمغزی
تو هم بدآنچه ببینی بنه بر او سرپوش
چه باده بود که ساقی بریخت اندرجام
که برد از دل ما تاب واز سر ما هوش
ز سر عشق سخن گوید اربلند اقبال
نشسته بر سر آتش از آن برآرد جوش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیده ام سخنی خوش که گفت باده فروش
ز دست دوست می ار چه به ماه روزه بنوش
هوش مصنوعی: شنیدهام که بادهفروش سخنی دلنشین گفته است: با وجود اینکه میدانیم در ایام روزه باید از نوشیدن پرهیز کرد، اما از نوشیدن شراب به خاطر دوستی هیچ ابایی نباید داشت.
می حرام شود ازکف نگار حلال
چنانکه نیش گر از او بود به است از نوش
هوش مصنوعی: شراب حلال از دست معشوق به حرام تبدیل میشود، مانند اینکه اگر نیش عقرب از آن باشد، نوشیدنی دیگر به هیچ وجه خوب نخواهد بود.
دهد به خلوت خود یار اگر تو را راه ی
ببایدت که شوی کور وکر ز دیده وگوش
هوش مصنوعی: اگر یارت تو را به خلوت دعوت کند، باید مواظب باشی که ممکن است باعث شود نسبت به دنیا و اطراف خود بیتفاوت و نادان شوی.
گرت چو دف بنوازد بکش خروش از دل
وگر تو را ننوازد صبور باش وخموش
هوش مصنوعی: اگر دنیا به نغمهای خوش به تو توجه کند، با شور و هیجان به زندگیات ادامه بده؛ اما اگر توجه نکند، باید صبور و آرام باشی و خاموش بمانی.
مگر نه پوست کشیدند روی هرمغزی
تو هم بدآنچه ببینی بنه بر او سرپوش
هوش مصنوعی: آیا جز این است که بر روی مغز تو هم پوست کشیدهاند؟ پس هر چه را که میبینی، بر آن سرپوش بگذار.
چه باده بود که ساقی بریخت اندرجام
که برد از دل ما تاب واز سر ما هوش
هوش مصنوعی: چه شرابی بود که ساقی در جام ریخت که از دل ما غم و تاب و از سر ما هوش را برد؟
ز سر عشق سخن گوید اربلند اقبال
نشسته بر سر آتش از آن برآرد جوش
هوش مصنوعی: از دل عشق، اربلند اقبال صحبت میکند و در حالی که بر آتش نشسته، از آن شعلههای خروشانی برمیخیزد.