شمارهٔ ۲۴۷
زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش
و از آتش ودود تو دلم گشته مشوش
جان ودلوهوش وخرد وصبر وتوانم
می بود وربود از کف من خال توهر شش
ماهی به رخ اما نبود ماه زره پوش
سروی به قد اما نشود سروکمان کش
بینی ودو ابرو ودوچشم تو برددل
اسمی بود اعظم ز چپ وراست منقش
زلف تومرا چون شده زنجیر غمی نیست
دیوانه ام ار کرده ای از روی پریوش
بر پیلتن اسب تو ببینم چو رخت را
همچون شه شطرنج شوم کش به کشی کش
مانند بلنداقبال الحق نتوان گفت
در وصف رخ دوست کسی شعر چنین خوش
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف تو چو دودآمد وچهر تو چوآتش
و از آتش ودود تو دلم گشته مشوش
هوش مصنوعی: موهای تو مانند دود و چهرهات مانند آتش است و این آتش و دود باعث شده که دلم بیقرار و آشفته شود.
جان ودلوهوش وخرد وصبر وتوانم
می بود وربود از کف من خال توهر شش
هوش مصنوعی: اگر جان و دل و هوش و خرد و صبر و توانم باشد، اما تو را از من بگیرند، همه اینها هیچ فایدهای نخواهد داشت.
ماهی به رخ اما نبود ماه زره پوش
سروی به قد اما نشود سروکمان کش
هوش مصنوعی: ماهی در ظاهر زیباست، اما حقیقتاً بیارزش است. همچنین، اگرچه سروی قد بلند دارد، اما به تنهایی نمیتواند برای خودش کمان و زور بالایی داشته باشد.
بینی ودو ابرو ودوچشم تو برددل
اسمی بود اعظم ز چپ وراست منقش
هوش مصنوعی: چشمان و ابروهای تو در دل من نامی بزرگ و برجسته به جا مانده است که از دو طرف به زیبایی نقش بستهاند.
زلف تومرا چون شده زنجیر غمی نیست
دیوانه ام ار کرده ای از روی پریوش
هوش مصنوعی: زلفهای تو برای من مثل زنجیر شدهاند، اما غمی وجود ندارد. من دیوانهام حالا که تو با زیباییات مرا اینگونه کردهای.
بر پیلتن اسب تو ببینم چو رخت را
همچون شه شطرنج شوم کش به کشی کش
هوش مصنوعی: وقتی سوار بر اسب تو میشوم، مانند یک پادشاه در بازی شطرنج، به تدریج و با احتیاط به جلو میروم.
مانند بلنداقبال الحق نتوان گفت
در وصف رخ دوست کسی شعر چنین خوش
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازه بلندقامت حق نمیتواند در وصف چهره محبوب چنین شعری زیبایی بنویسد.