گنجور

شمارهٔ ۲۳۷

چنگ این همه در طره طرار مینداز
در چنبر این مار سیه چنگ مینداز
بردی دلم از بر ز برم نیز ببر جان
جانا به میان دل وجان جنگ مینداز
درمجلس ما شیشه وجام و می ناب است
ای چرخ ستم پیشه دگر سنگ مینداز
رانی چو زایوان بدهم جا بر دربان
دورم ز بر خویش به فرسنگ مینداز
سرباز توهستم من وسلطان منی تو
با تواست مرا کار به سرهنگ مینداز
چون چنگ تورا ناله زاری چودل ما است
از چنگ خودای مطرب ما چنگ مینداز
آنرا که بلنداقبال آمد زوصالت
برگو که دگر چشم به اورنگ مینداز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنگ این همه در طره طرار مینداز
در چنبر این مار سیه چنگ مینداز
هوش مصنوعی: به جای اینکه خود را درگیر زیبایی‌های ظاهری و فریب‌های دنیا کنی، بهتر است که به دنبال حقیقت و واقعیت‌های عمیق‌تری باشی. زیبایی‌های superficial و موقتی ممکن است تو را فریب دهند، اما باید به چالش‌های واقعی و مهم‌تر توجه کنی.
بردی دلم از بر ز برم نیز ببر جان
جانا به میان دل وجان جنگ مینداز
هوش مصنوعی: دل من را از من گرفتید و حالا اگر می‌خواهید، جانم را هم بگیرید. ای عشق، به دل و جان من بگذارید که این جنگ را آغاز کنید.
درمجلس ما شیشه وجام و می ناب است
ای چرخ ستم پیشه دگر سنگ مینداز
هوش مصنوعی: در مجلس ما شیشه و لیوان و شراب ناب وجود دارد، ای زمانه‌ی ظالم، دیگر سنگ نریز.
رانی چو زایوان بدهم جا بر دربان
دورم ز بر خویش به فرسنگ مینداز
هوش مصنوعی: زمانی که به زایوان (چشمه) برسم، آن‌چنان او را می‌رانم که بر دربان (نگهبان) من دور می‌شوم و از خودم به فاصله‌ای بسیار دور می‌اندازم.
سرباز توهستم من وسلطان منی تو
با تواست مرا کار به سرهنگ مینداز
هوش مصنوعی: من یک سرباز هستم و تو فرمانده منی. تنها تو هستی که می‌توانی سرنوشت مرا تعیین کنی و من را به کارهای بزرگ بگماری.
چون چنگ تورا ناله زاری چودل ما است
از چنگ خودای مطرب ما چنگ مینداز
هوش مصنوعی: وقتی که صدای چنگ تو شبیه ناله و زاری دل من است، ای نوازنده! دست از نواختن چنگ بردار.
آنرا که بلنداقبال آمد زوصالت
برگو که دگر چشم به اورنگ مینداز
هوش مصنوعی: کسی که خوشبخت و سعادتمند به دنیا آمده است، دیگر نباید به قدرت و جاه و جلال دنیا چشم بدوزد.