گنجور

شمارهٔ ۲۳۱

از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر
که نباشد به دلم عشق دلارای دگر
می توان کرد به بالای تو تشبیه او را
بود اگر سرو سهی را به چمن پای دگر
مستی من بود از باده چشم و لب تو
دهد این باده به من نشئه وصهبای دگر
چاک ها بر دلم از مژه به ایمائی زد
چشم توکاش به سویم کندایمای دگر
گر مسیحا ز دمش عظم رمیم احیا شد
توئی ازلعل لب امروز مسیحای دگر
گرچه تنگ است دلم لیک صفایی دارد
مرو ای دوست مزن خیمه به صحرای دگر
تومگر بهر تماشا به گلستان رفتی
که زمرغان چمن برشده غوغای دگر
با من امشب بنشین باده بخور بوسه بده
ندهد شاید اجل مهلت فردای دگر
کسی از دولت عشق تو بلنداقبال است
که ندارد ز توغیر از توتمنای دگر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سر کوی تو حاشا که روم جای دگر
که نباشد به دلم عشق دلارای دگر
هوش مصنوعی: هرگز از محله و مسیر تو دور نمی‌شوم، زیرا در دلم عشقی به هیچ کس دیگر جز تو وجود ندارد.
می توان کرد به بالای تو تشبیه او را
بود اگر سرو سهی را به چمن پای دگر
هوش مصنوعی: می‌توان او را به زیبایی تو تشبیه کرد، همان‌طور که می‌توان یک سرو بلند را به چمن زیر پایش تشبیه کرد.
مستی من بود از باده چشم و لب تو
دهد این باده به من نشئه وصهبای دگر
هوش مصنوعی: مستی من ناشی از زیبایی و جذابیت چشمان و لب‌های توست، و این زیبایی به من حال و سرخوشی خاصی می‌دهد که شبیه هیچ چیز دیگری نیست.
چاک ها بر دلم از مژه به ایمائی زد
چشم توکاش به سویم کندایمای دگر
هوش مصنوعی: چشم تو با نگاهش زخم‌هایی بر دلم زد، ای کاش دوباره به من نگاه کند و احساس دیگری به من بدهد.
گر مسیحا ز دمش عظم رمیم احیا شد
توئی ازلعل لب امروز مسیحای دگر
هوش مصنوعی: اگر مسیحا با دم خود مردگان را زنده کرد، تو همانی که با لب‌های لعل خود امروز معجزه‌ای دیگر می‌کنی.
گرچه تنگ است دلم لیک صفایی دارد
مرو ای دوست مزن خیمه به صحرای دگر
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دلم تنگ و ناراحت است، اما هنوز آرامشی در آن وجود دارد. ای دوست، مرو و خیمه‌ات را در بیابان جدیدی برپا نکن.
تومگر بهر تماشا به گلستان رفتی
که زمرغان چمن برشده غوغای دگر
هوش مصنوعی: آیا تو برای تماشای زیبایی‌ها به گلستان رفته‌ای که در چمن‌ها، سر و صدای دیگری از پرندگان به گوش می‌رسد؟
با من امشب بنشین باده بخور بوسه بده
ندهد شاید اجل مهلت فردای دگر
هوش مصنوعی: امشب با من باش، باده بنوش و بوسه‌ای به من بده، شاید فردا دیگر فرصتی برای این کار نداشته باشیم.
کسی از دولت عشق تو بلنداقبال است
که ندارد ز توغیر از توتمنای دگر
هوش مصنوعی: کسی که از محبت تو برخوردار است و خوشبختی دارد، تنها به عشق و محبت تو دل بسته و به خواسته‌های دیگری نیاز ندارد.