گنجور

شمارهٔ ۲۲۴

ریزم از بس خون زچشم اندرکنار
لاله زاری سازم اندر هر کنار
شدکنارم چشمه ساری زاشک چشم
تا زمن بگرفت آن دلبر کنار
از پی وصل نگاری سیمتن
رخ چو زردارم پر ازگوهر کنار
من دگر آسوده دل خواهم نشست
با دلم آید نگارم گر کنار
شانه کش بر زلف مشکین تا همی
پرکنم از مشک واز عنبر کنار
زاهدا با ما نشین پیمانه کش
خرقه وسجاده را نه برکنار
دولت عشقم بلنداقبال کرد
ریخت از اشکم بسکه لؤلؤ درکنار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ریزم از بس خون زچشم اندرکنار
لاله زاری سازم اندر هر کنار
هوش مصنوعی: به خاطر سوگ و غم فراوانی که دارم، می‌توانم به اندازه‌ای اشک بریزم که در هر گوشه از باغ لاله‌ای بسازم.
شدکنارم چشمه ساری زاشک چشم
تا زمن بگرفت آن دلبر کنار
هوش مصنوعی: چشمه‌ای از اشک چشمم کنارم جاری شده و به خاطر گرفتاری که آن معشوق کنارم دارد، به گریه افتاده‌ام.
از پی وصل نگاری سیمتن
رخ چو زردارم پر ازگوهر کنار
هوش مصنوعی: برای رسیدن به وصال محبوبی با چهره‌ای همچون سیم، من همواره در قلبم پر از عشق و جواهرات گرانبها هستم.
من دگر آسوده دل خواهم نشست
با دلم آید نگارم گر کنار
هوش مصنوعی: من دیگر می‌خواهم با آرامش و خیال راحت استراحت کنم، به شرطی که معشوقم در کنارم باشد.
شانه کش بر زلف مشکین تا همی
پرکنم از مشک واز عنبر کنار
هوش مصنوعی: شانه‌ام را بر موهای سیاهت می‌کشم تا از عطر خوش مشک و عطر دل‌انگیز عنبر سرزمین کنار پر کنم.
زاهدا با ما نشین پیمانه کش
خرقه وسجاده را نه برکنار
هوش مصنوعی: ای زاهد! با ما بنشین و از شراب به رهایی روح و دلی که در بند است، بهره‌مند شو. لباس تقوا و زهد را کنار بگذار و از لذت‌های واقعی زندگی غافل نشو.
دولت عشقم بلنداقبال کرد
ریخت از اشکم بسکه لؤلؤ درکنار
هوش مصنوعی: عشق من باعث شد که زندگی‌ام رو به جلو برود و از چشمانم چون مروارید اشک جاری شد.