شمارهٔ ۲۱۶
در دلم از تو پریچهره شکی می آید
که پری می گذرد یا ملکی می آید
اشک من سیم شد وچهره مرا زر گردید
زآنکه زلفت به نظر چون محکی می آید
شکرین لعل توقنداست ز شیرینی لیک
بر دل خسته من چون نمکی می آید
مشتری طلعت وخورشید لقازهره جبین
به نظرماه رخ من فلکی می آید
وه که نازک بدنش بسکه بود نرم ولطیف
پرنیان در بر او چوقدکی می آید
احولانند دو بین خلق بلنداقبال است
که به چشمش همه آفاق یکی می آید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دلم از تو پریچهره شکی می آید
که پری می گذرد یا ملکی می آید
هوش مصنوعی: در قلب من از زیبایی تو نوعی احساس میروید که انگار فرشتهای در حال عبور است یا مَلَکی به نزدیکی میآید.
اشک من سیم شد وچهره مرا زر گردید
زآنکه زلفت به نظر چون محکی می آید
هوش مصنوعی: اشکهای من به ارزش خود، مانند نقره شده و چهرهام به زیبایی طلا تبدیل گشته است، زیرا موهای تو در نگاه من همچون نشانهای درخشان و جذاب به نظر میرسد.
شکرین لعل توقنداست ز شیرینی لیک
بر دل خسته من چون نمکی می آید
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که طعم شیرین و لذیذ یک چیز (مانند لعل) اگرچه خوشمزه است، اما برای دل خسته من مانند نمک عمل میکند و احساس تلخی میآورد. در واقع، چیزهایی که باید خوشایند باشند، به خاطر وضعیت روحی من، به جای شادی، احساس تلخی و ناامیدی را به همراه دارند.
مشتری طلعت وخورشید لقازهره جبین
به نظرماه رخ من فلکی می آید
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند خورشید و ستارههاست، که وقتی به چهرهات نگاه میکنم، آن را به دنیاهای دیگر میبرم.
وه که نازک بدنش بسکه بود نرم ولطیف
پرنیان در بر او چوقدکی می آید
هوش مصنوعی: او به قدری لطیف و نرم است که بدنش به نرمی پارچهای بسیار ظریف میماند، گویی که زیباییاش به طرز خیرهکنندهای جلب توجه میکند.
احولانند دو بین خلق بلنداقبال است
که به چشمش همه آفاق یکی می آید
هوش مصنوعی: دوستی که قادر به دیدن و درک عمیقتری از جهان است، به گونهای میبیند که همه چیز برایش یکسان و یکپارچه به نظر میرسد. او مانند کسی است که از منظر خاصی به زندگی نگاه میکند و نگاهی فراتر از عادی به واقعیتها دارد.