گنجور

شمارهٔ ۲۱۳

دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآید
دست از تو بر ندارم تا عمر من سر آید
بودی چو ماه اگر ماه چون توشدی زره پوش
بودی چو سرواگر سروچون توسمن برآید
هر چین زلف تو چین هر تار اوست تاتار
باشد خطا به شیراز مشک از ختن گر آید
دیشب ز طره ات گفت دل قصه درازی
چشمت ولی به چشمم زو راهزن تر آید
سرو چمن چو من سر بنهد به پیش پایت
گر سروقامت تو اندر چمن درآید
برچهر آتشینت آن دل که نیست عاشق
درسوختن بباید همچون سمندر آید
شاید بلند اقبال گرددکسی زعشقت
لیکن گمان مفرما چون من سخنور آید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ازتو بر نگیرم تا جان ز تن برآید
دست از تو بر ندارم تا عمر من سر آید
هوش مصنوعی: هرگز از تو دلگیر نخواهم شد تا زمانی که جانم از بدن بیرون رود و تا زمانی که زندگی‌ام به پایان برسد، عشق و محبت تو را رها نخواهم کرد.
بودی چو ماه اگر ماه چون توشدی زره پوش
بودی چو سرواگر سروچون توسمن برآید
هوش مصنوعی: اگر تو مانند ماه باشی، ماه هم مانند تو خواهد شد. اگر تو زره‌پوش باشی، سرو هم مانند تو به قامت بلند خواهد ایستاد.
هر چین زلف تو چین هر تار اوست تاتار
باشد خطا به شیراز مشک از ختن گر آید
هوش مصنوعی: هر فر و فرسای موهای تو نمایانگر زیبایی و لطافت خاصی است. اگر در شیراز مشک از ختن بیاید، نشان‌دهندهٔ نادرستی است از آن حیث که هر جا زیبایی و خوشبوئی وجود دارد، ویژگی‌های خاص خود را دارد.
دیشب ز طره ات گفت دل قصه درازی
چشمت ولی به چشمم زو راهزن تر آید
هوش مصنوعی: دیشب دل من از زیبایی موهای تو داستانی طولانی گفت، اما چشمانت برای من خطرناک‌تر از هر چیز دیگری به نظر می‌رسد.
سرو چمن چو من سر بنهد به پیش پایت
گر سروقامت تو اندر چمن درآید
هوش مصنوعی: اگر سروهای چمن به پای تو خم شوند و سر را پایین بیاورند، چون قامت بلند تو پا به چمن بگذاری، دیگر سروها چه ارزشی دارند؟
برچهر آتشینت آن دل که نیست عاشق
درسوختن بباید همچون سمندر آید
هوش مصنوعی: اگر کسی در چهره آتشین تو عاشق نباشد، باید مانند سمندر که در آتش زندگی می‌کند، جان خود را در آتش عشق بسوزاند.
شاید بلند اقبال گرددکسی زعشقت
لیکن گمان مفرما چون من سخنور آید
هوش مصنوعی: شاید کسی به خاطر عشق تو به موفقیت و خوشبختی برسد، اما فکر نکن که مانند من، کسی هم در سخنوری و بیان احساسات توانایی داشته باشد.