گنجور

شمارهٔ ۲

کس نخوابد تا به صبح از ناله من هر شبا
هر شب از بس تا به صبح از درد گویم یا ربا
زلف بر روی تو بینم عقرب است اندر قمر
پس منجم از چه گوید شد قمر در عقربا
همچو من کوکب شناس امروز در عالم مجو
بسکه هر شب تا سحرگه می شمارم کوکبا
ناصح از عشق تو منع ما کندآگاه نیست
ز اینکه غیر از عشق رویت نیست ما را مذهبا
پادشاه هفت اقلیم ار شود نبود چنانک
پاسبانی بر سر کوی تو گیرم منصبا
غیر حرف عشق دلبر نیست بر لوح دلم
از معلم یاد نگرفتم جز این درمکتبا
با وجود اینکه سیل اشک بگذشت از سرم
گوئی اندر آتشم از عشق آن بت از تبا
ز آن بلند اقبال در شیرین کلامی شهره شد
بسکه می گوید حکایت زآن بت شکرلبا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کس نخوابد تا به صبح از ناله من هر شبا
هر شب از بس تا به صبح از درد گویم یا ربا
هوش مصنوعی: هیچ کس تا صبح از ناله‌ها و گِله‌های من نمی‌خوابد؛ من هر شب به خاطر دردهایم باید صحبت کنم یا بگویم.
زلف بر روی تو بینم عقرب است اندر قمر
پس منجم از چه گوید شد قمر در عقربا
هوش مصنوعی: من در چهرهٔ تو زلفی را می‌بینم که مانند عقرب در کنار ماه است، پس چرا منجم می‌گوید که ماه در کنار عقرب قرار دارد؟
همچو من کوکب شناس امروز در عالم مجو
بسکه هر شب تا سحرگه می شمارم کوکبا
هوش مصنوعی: در این دنیا مانند من کسی را دنبال نکن، زیرا هر شب تا صبح، ستاره‌ها را می‌شمارم.
ناصح از عشق تو منع ما کندآگاه نیست
ز اینکه غیر از عشق رویت نیست ما را مذهبا
هوش مصنوعی: ناصح به ما می‌گوید که از عشق تو دوری کنیم، اما او نمی‌داند که ما غیر از عشق تو هیچ چیز دیگری را در زندگی‌مان نداریم.
پادشاه هفت اقلیم ار شود نبود چنانک
پاسبانی بر سر کوی تو گیرم منصبا
هوش مصنوعی: اگر پادشاه هفت اقلیم هم بشود، اهمیت ندارد؛ زیرا من حتی اگر مقام و منصب بزرگی داشته باشم، به خاطر ایستادن در کوچه‌ی تو، حاضر می‌شوم که از تو پاسبانی کنم.
غیر حرف عشق دلبر نیست بر لوح دلم
از معلم یاد نگرفتم جز این درمکتبا
هوش مصنوعی: در قلب من تنها نام عشق معشوقه‌ام نقش بسته و جز این چیزی از معلم در مکتب نیاموختم.
با وجود اینکه سیل اشک بگذشت از سرم
گوئی اندر آتشم از عشق آن بت از تبا
هوش مصنوعی: با وجود اینکه اشک های زیادی از چشمم ریخته شده، انگار که در آتش عشق آن معشوق گرفتارم.
ز آن بلند اقبال در شیرین کلامی شهره شد
بسکه می گوید حکایت زآن بت شکرلبا
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر گفتار شیرین و خوش فکرش بسیار موفق و معروف شد، زیرا همیشه داستان و حکایت زیبایی از محبوبش را بازگو می‌کند.