گنجور

شمارهٔ ۱۱

به سویت از چه ز محراب می کند رو را
مگر به شیخ نمودی تو طاق ابرو را
چونیشکر ز قدم تا به فرق شیرینی
بگوئی ار همه تلخ وترش کنی رو را
مه است منخسف است آفتاب منکسف است
ویا حجاب به رخسار کرده ای مورا
کنی اسیر دل خسته را به چنگل زلف
چنانکه صید کند شاهباز تیهو را
مگر نه دوزخ از آن گناهکاران است
به من ز چیست ندانم نیفکنی خو را
مگر نه خال تو جا کرده برلب کوثر
که گفت ره نبود در بهشت هندو را
کسان که پند من از عشق دوست میگویند
چومن به چشم حقیقت ندیده اند او را
گرفته ز ابرو ومژگان ز چیست تیر وکمان
خود او اسیر کند از نگاهی آهو را
بدین روش که سراید غزل بلند اقبال
روا بود که بشویند شعر خواجو را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سویت از چه ز محراب می کند رو را
مگر به شیخ نمودی تو طاق ابرو را
هوش مصنوعی: به سوی تو از کجا می‌توانم روی خود را برگردانم، مگر اینکه ابروهای تو را به شیخ نشان دادی؟
چونیشکر ز قدم تا به فرق شیرینی
بگوئی ار همه تلخ وترش کنی رو را
هوش مصنوعی: اگر شیرینی را از ابتدا تا انتها، از قدم تا سر، بررسی کنی، حتی اگر همه چیز تلخ و ترش باشد، می‌توانی طعم شیرینی را بگویی.
مه است منخسف است آفتاب منکسف است
ویا حجاب به رخسار کرده ای مورا
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن نور و زیبایی محو شده است. گویا ماه در حال کسوف است و خورشید نیز کم‌نور به نظر می‌رسد. این شرایط به نوعی به وجود حجاب یا پوششی بر چهره زیبای محبوب اشاره دارد که باعث شده است جمال او کمتر دیده شود. در واقع، شاعر از این وضعیت احساس ناراحتی و دلتنگی می‌کند.
کنی اسیر دل خسته را به چنگل زلف
چنانکه صید کند شاهباز تیهو را
هوش مصنوعی: تو با زلف‌های خود آنقدر مجذوب‌کننده‌ای که می‌توانی دل‌های شکسته را به دام بیاندازی، مثل اینکه شاهباز، تیهو را صید می‌کند.
مگر نه دوزخ از آن گناهکاران است
به من ز چیست ندانم نیفکنی خو را
هوش مصنوعی: آیا دوزخ برای گناهکاران نیست؟ نمی‌دانم چرا تو خود را در آنجا نمی‌بیند.
مگر نه خال تو جا کرده برلب کوثر
که گفت ره نبود در بهشت هندو را
هوش مصنوعی: آیا نمی‌دانید که اثر زیبای تو بر لب کوثر نشسته است، به گونه‌ای که بیانگر این است که در بهشت هندو راهی وجود ندارد؟
کسان که پند من از عشق دوست میگویند
چومن به چشم حقیقت ندیده اند او را
هوش مصنوعی: کسانی که در مورد عشق به دوست، نصیحت من را بیان می‌کنند، هرگز حقیقت واقعی او را درک نکرده‌اند.
گرفته ز ابرو ومژگان ز چیست تیر وکمان
خود او اسیر کند از نگاهی آهو را
هوش مصنوعی: چهره زیبا و جذاب او به گونه‌ای است که مثل تیر و کمان می‌تواند دل هر کسی را شکار کند و با یک نگاه، حتی آهو را هم به تسخیر خود درآورد.
بدین روش که سراید غزل بلند اقبال
روا بود که بشویند شعر خواجو را
هوش مصنوعی: به این شیوه که غزل زیبایی سروده می‌شود، شایسته است که شعر خواجو را نیز پاک کنند و دوباره بگویند.