گنجور

غزل شمارهٔ ۹۹۱

جهان‌، جنون بهار غفلت‌، ز نرگس سرمه‌ساش دارد
ز هر بن مو به خواب نازیم مخمل ما قماش دارد
اگر دهم بوی‌ شکوه بیرون ز رنگ تقریر می‌چکد خون
مپرس ازیأس حال مجنون دماغ‌گفتن خراش دارد
چو شد قبول اثر فراهم زخاک‌گل می‌کند حنا هم
فلک دو روزی غبار ما هم به زبرپای تو کاش دارد
گشاد بند نقاب امکان به سعی بینش مگیر آسان
که رنگ هر گل درین‌ گلستان تحیر دور باش دارد
به‌گرد صد دشت و در شتابی‌که قدر عجز رسا بیابی
سراز نفس سوختن نتابی به خود رسیدن تلاش دارد
حذر ز تزویر زهدکیشان مخور فریب صفای ایشان
وضوی مکروه خام‌ریشان هزارشان و تراش دارد
نشسته‌ام ازلباس بیرون دگر چه لفظ وکدام مضمون
به خامشی نیز ساز مجنون هزار آهنگ فاش دارد
سخن به نرمی ادا نمودن ز وضع شوخی حیا نمودن
عرق نیاز خطا نمودن‌ گلاب بزم معاش دارد
خطاست بیدل زتنگدستی به فکرروزی الم‌پرستی
چو کاسه ‌هر کس به ‌خوان‌ هستی ‌دهن‌ گشوده ‌است ‌آش دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان‌، جنون بهار غفلت‌، ز نرگس سرمه‌ساش دارد
ز هر بن مو به خواب نازیم مخمل ما قماش دارد
هوش مصنوعی: دنیا عطر بهار را در خواب غفلت می‌گذراند و چشمان نرگس مانند سرمه، زیبایی خاصی دارند. ما نیز در خواب ناز خود در دنیای خوشبختی غوطه‌وریم و مخمل، نشانه‌ای از لطافت و زیبایی ماست.
اگر دهم بوی‌ شکوه بیرون ز رنگ تقریر می‌چکد خون
مپرس ازیأس حال مجنون دماغ‌گفتن خراش دارد
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم چیزی از عظمت و زیبایی را به تو بگویم، این احساس مانند خون از دل و جانم می‌ریزد. در این حالت، طاقت یأس و ناامیدی مجنون را نداشته باش، چرا که بیان کردن این احساسات برایم بسیار سخت و دشوار است.
چو شد قبول اثر فراهم زخاک‌گل می‌کند حنا هم
فلک دو روزی غبار ما هم به زبرپای تو کاش دارد
هوش مصنوعی: وقتی که تاثیر ما از خاک و گل پذیرفته می‌شود، زمان مانند حنای رنگین بر روی زمین می‌نشیند. ای کاش غبار ما نیز بر روی پای تو بنشیند، حتی برای چند روز.
گشاد بند نقاب امکان به سعی بینش مگیر آسان
که رنگ هر گل درین‌ گلستان تحیر دور باش دارد
هوش مصنوعی: سعی کن که با دیدی عمیق به مسائل نگاه کنی و در دام ظاهر و محدودیت‌های آن نیفتی؛ زیرا چیزهای زیبا و شگفت‌انگیز در این دنیا، پنهان هستند و نیاز به تلاشی بیشتر برای درک دارند.
به‌گرد صد دشت و در شتابی‌که قدر عجز رسا بیابی
سراز نفس سوختن نتابی به خود رسیدن تلاش دارد
هوش مصنوعی: در دوردست‌ها و در حالی که می‌دوی، اگر بتوانی به درستی ضعف خود را درک کنی، دیگر اجازه نمی‌دهی که ناتوانی‌ات باعث سوختن جانت شود و به خودت می‌رسی و برای رسیدن به هدف تلاش می‌کنی.
حذر ز تزویر زهدکیشان مخور فریب صفای ایشان
وضوی مکروه خام‌ریشان هزارشان و تراش دارد
هوش مصنوعی: از ظاهرسازی و نیرنگ عابدان برحذر باش، فریب پاکی ظاهری آنها را نخور. به وضو و عبادت بی‌غیرتی که دارند، دقت کن که چگونه این کارها را بدون دل‌سوزی و صداقت انجام می‌دهند.
نشسته‌ام ازلباس بیرون دگر چه لفظ وکدام مضمون
به خامشی نیز ساز مجنون هزار آهنگ فاش دارد
هوش مصنوعی: نشسته‌ام و دیگر به لباس خود اهمیت نمی‌دهم. کدام کلمه و چه مفهوم جدیدی می‌تواند در سکوت بیان شود، در حالی که مجنون هزاران آهنگ و احساس را در دل دارد.
سخن به نرمی ادا نمودن ز وضع شوخی حیا نمودن
عرق نیاز خطا نمودن‌ گلاب بزم معاش دارد
هوش مصنوعی: حرف زدن به شیوه‌ای نرم و ملایم، به نمایش گذاشتن شوخی و حفظ حیا، ابراز نیاز به طور غیرمستقیم و وجود عطر گلاب در مهمانی، همه نشان‌دهنده‌ی زیبایی و لطافت روابط انسانی است.
خطاست بیدل زتنگدستی به فکرروزی الم‌پرستی
چو کاسه ‌هر کس به ‌خوان‌ هستی ‌دهن‌ گشوده ‌است ‌آش دارد
هوش مصنوعی: بیدل، تو در اشتباهی اگر فکر کنی که به خاطر فقر و تنگدستی باید به درد و رنج خود بیندیشی. مانند کاسه‌ای که هر شخص در سفره زندگی خود را باز کرده و مشغول بهره‌بردن از آن است.

حاشیه ها

1390/07/17 16:10
سمیه

با درود .اگ ر می شود معنی تمام ابیات آن را بنویسید.

1390/08/28 16:10
رسته

در جواب سمیه
اولین چلنج من خواندن غزل است ، معنی ابیات بماند
من سعی کردم شعر را تقطیع بکنم تا بتوانم آن را بخوانم. امیدوارم کار درستی کرده باشم.
این غزل ریتم و آهنگ ساده و نظامی دارد. در نظر داشته باشیم که در اول کار بیدل افسر ارتش بوده است. ریتم این غزل مارش نظامی است.

4 بار مفاعلن فع
علامت ها:
ک = هجای کوتاه
ب = هجای بلند
ّ = تکیه روی هجا
/ = مکث کوتاه
/// = مکث بلند
اگر شعر را تقطیع بکنیم و تکیه ها و مکث ها مراعات کنیم به شکل زیر :
کّ ب کّ ب ب / کّ ب کّ ب ب /// کّ ب کّ ب ب / کّ ب کُ ب ب /
(حرف روی ش است که احبارا باید به شکل شُ خوانده شود)
آن گاه خواندن شعر به شکل زیر در می آید:‌
جهانْ جنونِ / بهارِ غفلتْ / ز نرگسِ سر/ مه ساشُ دارد
ز هر بنِ مو/ به خواب نازیم/ اُ مخمل ما/ قماشُ دارد
اگر دهم بو/ اِ شِکوه بیرون/ ز رنگ تقری/ رُ می‌چکد خون
مپرسُ ازیأ/ سِ حالِ مجنون/ دماغ‌ِگفتن/ خَراشُ دارد
چو شد قبولِ / اثر فراهم / زخاک‌ِگل می‌/ کُند حَنا هم
فلک دو روزی/ غبار ما هم/ به زیرپایِ/ تو کاشُ دارد
گُشادِ بندِ / نقابِ امکان/ به سعی بینش / مگیرُ آسان
که رنگ هر گل/ درین‌ گلستان/ تَحّیرِ دو/ رُ باشُ دارد
به‌گِردِ صد دش / ت و در شتابی‌/ که قدرِ عجزِ / رسا بیابی
سراز نفسّو/ اُختن نتابی/ به خود رسیدن/ تلاشُ دارد
حذر ز تزویر / اُ زُهدِکیشان / مخور فریبِ/ صفای ایشان
وضویِ مکرو/ هِ خام‌ِریشان/ هزارشان وُ/ تراشُ دارد
نشسته‌امز/ لباسُ بیرون / دگرچه لفظ و / کدامُ مضمون
به خامشی نی/ زُ سازِ مجنون/ هزارُ آهن/ گِ فاشُ دارد
سخن به نرمی/ ادا نمودن/ ز وضعِ شوخی/ حیا نمودن
عرقْ نیازِ/ خطا نمودن‌/ گلابِ بزمِ / معاشُ دارد
خطاستُ بیدل/ زتنگ دستی/ به فکرِ روزی/ الم‌پرستی
چو کاسه ‌هر کس/ به ‌خوان‌ِ هستی/ ‌دهن‌ گشوده ‌اس/ تُ ‌آشُ دارد
اگر موارد بالا درست از آب در آمد در مرحله ی بعدی سعی خواهم کرد تا اندازه ای که سوادم اجازه بدهد معنی اشعار را بیان بکنم.