غزل شمارهٔ ۹۸۸
کسی از التفات چشم خوبان کام بردارد
که بر هر استخوان صد زخم چون بادام بردارد
به قدر زخم چون گل شوخیی انداز مستی کن
نمیباشد تهی از نشئه هرکس جام بردارد
به طوف دامنت کم نیست از سعی غبار من
اگر خود را بجای جامهٔ احرام بردارد
عتابش باورم ناید که آن لعل حیا پرورد
تبسم برنمیدارد چسان دشنام بردارد
جهان بیجلوه مدهوش است هم درپرده توفان کن
که میترسم تحیر گردش از ایام بردارد
نظر از سیر هستی بستن است آخر، خوشا چشمی
که از آغاز با خود نسخهٔ انجام بردارد
دماغ پختگان مشکل شود خجلتکش هستی
مگر این ننگ همّت را خیالی خام بردارد
چو دل بیمدعا افتاد گو عالم به غارت رو
که ممکن نیست توفان از گهر آرام بردارد
گرانجان را نباشد طاقت بار سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی چون نام بردارد
عبارت بیغبار صافی مطلب نمیباشد
محبتکاش رسم نامه و پیغام بردارد
کسی کز سرکشی راه طریقت سر کند بیدل
خورد صد پیش پا چون موج تا یک گام بردارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی از التفات چشم خوبان کام بردارد
که بر هر استخوان صد زخم چون بادام بردارد
هوش مصنوعی: کسی میتواند از توجه و محبت چشمان زیبا بهرهمند شود که بتواند با وجود جراحتها و دردهای زیادی که در زندگی متحمل شده، باز هم شاد و راضی باشد.
به قدر زخم چون گل شوخیی انداز مستی کن
نمیباشد تهی از نشئه هرکس جام بردارد
هوش مصنوعی: به مقدار زخمی که بر دل داری، مانند گلی زیبایی کن. حالا مستی را تجربه کن، زیرا هر کسی که جامی را در دست بگیرد، از احساس نشئه و سرخوشی خالی نیست.
به طوف دامنت کم نیست از سعی غبار من
اگر خود را بجای جامهٔ احرام بردارد
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و کوششم، به دامان تو غباری کم نیست؛ اگر خودم را به جای لباس احرام در آورم.
عتابش باورم ناید که آن لعل حیا پرورد
تبسم برنمیدارد چسان دشنام بردارد
هوش مصنوعی: من نمیتوانم باور کنم که آن لعل حیا که لبخندی نمیزند، چگونه میتواند به من دشنام دهد.
جهان بیجلوه مدهوش است هم درپرده توفان کن
که میترسم تحیر گردش از ایام بردارد
هوش مصنوعی: دنیا بدون جلوه و زیبایی در حال غفلت است. در شرایط پر آشوب و طوفانی قرار گیر که نگرانم نکند زمان و گردش آن، حیرت و شگفتی را از ما بگیرد.
نظر از سیر هستی بستن است آخر، خوشا چشمی
که از آغاز با خود نسخهٔ انجام بردارد
هوش مصنوعی: در نهایت، قطع نظر از چگونگی حرکت زندگی و جهان، خوشا به حال کسی که از ابتدا با خود برنامه و هدفی مشخص دارد تا به سرانجامی مطلوب برسد.
دماغ پختگان مشکل شود خجلتکش هستی
مگر این ننگ همّت را خیالی خام بردارد
هوش مصنوعی: افراد موفق و با تجربه ممکن است در مواقعی احساس شرم و خجالت کنند، مگر اینکه این احساس ننگ به خاطر کمهمتی و کمطراحی آنها باشد که به تدریج از ذهنشان پاک شود.
چو دل بیمدعا افتاد گو عالم به غارت رو
که ممکن نیست توفان از گهر آرام بردارد
هوش مصنوعی: وقتی دل بدون هیچ ادعایی آرام شود، به دیگران بگو که دنیا را به غارت ببرند، زیرا هیچ توفانی نمیتواند آرامش گوهری را از زیر آب بیرون آورد.
گرانجان را نباشد طاقت بار سبکروحان
نگین را میشود قالب تهی چون نام بردارد
هوش مصنوعی: افراد باارزش و سنگینبار نمیتوانند بارهای سبک را تحمل کنند، زیرا وقتی به آنها نامی داده میشود، میتوانند از خود بیخود شوند.
عبارت بیغبار صافی مطلب نمیباشد
محبتکاش رسم نامه و پیغام بردارد
هوش مصنوعی: عشق و محبت نمیتواند فقط به گفتن کلمات یا ارسال نامهها محدود شود و فقط از طریق کلمات واضح و بدون ابهام بیان نمیشود. عشق باید به شکلی عمیقتر و واقعیتر نشان داده شود.
کسی کز سرکشی راه طریقت سر کند بیدل
خورد صد پیش پا چون موج تا یک گام بردارد
هوش مصنوعی: شخصی که با سرکشی و نافرمانی به دنبال راه درست باشد، باید سختیها و موانع زیادی را در پیش رو داشته باشد، درست مانند موجی که برای حرکت کردن نیاز به عبور از موانع دارد.