غزل شمارهٔ ۹۸۱
بر طمع، طبع خسیسی که تفاخر دارد
آبرو را عرق سعی تصور دارد
با بخیلان نه همین طبع گدا ناصاف است
کیسهٔ خود هم ازین قول دلی پر دارد
گل این باغ اگر بیخبر از فرصت نیست
خندهٔ رنگ به روی که تمسخر دارد
طبعشهوتنسب از سیرگریبان عاریست
گردن خر سر تحقیق به آخور دارد
خاک شو معنی موهومی هستی دریاب
فهم رازت به عدم جیب تفکر دارد
نی ز هستی خجلم نی ز جنون منفعلم
طبع بی ساختهٔ شوق چه عنصر دارد
ز شکست است رک گردن امواج بلند
عاجزی هم چقدر ناز و تکبر دارد
قلّت مایه عرق میکشد از طبع کریم
ابر هرجا تنک افتاد تقاطر دارد
خودگدازست شراریکه به جایی نرسد
ناله در بیاثری سخت تأثر دارد
محو گردیدن ما آنهمه ناموزون نیست
سکتهٔ مصرع نظاره تحیر دارد
بیدل از جهل میندیشکه در مکتب عشق
گر همه طفل سرشک است تبحر دارد
غزل شمارهٔ ۹۸۰: بت هندی کی از دردسر ترکان خبر داردغزل شمارهٔ ۹۸۲: بیا ای شعله تا دل فال وصلی از تو بردارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر طمع، طبع خسیسی که تفاخر دارد
آبرو را عرق سعی تصور دارد
هوش مصنوعی: کسی که طمع دارد و خسیس است، فکر میکند که با تلاش و زحمت خود میتواند آبرو به دست آورد، در حالی که در واقع تنها به تفاخر مشغول است.
با بخیلان نه همین طبع گدا ناصاف است
کیسهٔ خود هم ازین قول دلی پر دارد
هوش مصنوعی: با افرادی که بخیل و دریغدار هستند، نمیتوان با روحیهای مشابه آنها رفتار کرد. حتی کیف پول خودم هم از این جملهی دلخواهشان پر است.
گل این باغ اگر بیخبر از فرصت نیست
خندهٔ رنگ به روی که تمسخر دارد
هوش مصنوعی: اگر گلهای این باغ از فرصتهای زندگی آگاه باشند، باید بدانند که زیبایی و رنگها به روی چه کسی میخندند که او به آنها تمسخر میکند.
طبعشهوتنسب از سیرگریبان عاریست
گردن خر سر تحقیق به آخور دارد
هوش مصنوعی: طبیعت شهوتطلب از جستجو و کشف واقعیت بیبهره است و مانند گردن خر که فقط به دنبال خوشی و علف در آخور است، به جای تحقیق و فهم عمیق، تنها به دنبال لذتهای آنی میباشد.
خاک شو معنی موهومی هستی دریاب
فهم رازت به عدم جیب تفکر دارد
هوش مصنوعی: به زمین برو و بفهم که حقیقت وجودی تو چه معناهایی دارد. درک کن که راز وجودیات در عدم نهفته است و تفکر تو میتواند به این معنا و مفهوم عمیق برسد.
نی ز هستی خجلم نی ز جنون منفعلم
طبع بی ساختهٔ شوق چه عنصر دارد
هوش مصنوعی: نه از وجود خود خجالت میکشم و نه از جنون و دیوانگیام ناراحت هستم. اما طبیعتی که از شوق و عشق ساخته نشده، چه ارزشی دارد؟
ز شکست است رک گردن امواج بلند
عاجزی هم چقدر ناز و تکبر دارد
هوش مصنوعی: از خرد شدن امواج بلند، معلوم میشود که حتی در برابر قدرت شکست هم، ناز و تکبر وجود دارد.
قلّت مایه عرق میکشد از طبع کریم
ابر هرجا تنک افتاد تقاطر دارد
هوش مصنوعی: باران در اثر تنوع و بزرگی دست طبیعت، از هر نقطهای که به زمین میافتد، میتواند به زندگی و سرسبزی کمک کند، حتی اگر مقدارش کم باشد.
خودگدازست شراریکه به جایی نرسد
ناله در بیاثری سخت تأثر دارد
هوش مصنوعی: آتش سوزانی وجود دارد که بدون آنکه به نتیجهای برسد، ناله و فریادش در بیثمری، احساس جریحهدار کنندهای دارد.
محو گردیدن ما آنهمه ناموزون نیست
سکتهٔ مصرع نظاره تحیر دارد
هوش مصنوعی: محو شدن ما به این راحتیها نیست؛ سکتهای که در این شعر وجود دارد، حیرت و تأمل زیادی به همراه دارد.
بیدل از جهل میندیشکه در مکتب عشق
گر همه طفل سرشک است تبحر دارد
هوش مصنوعی: از نادانی سخن مگوی که در مکتب عشق، حتی اگر همه مانند کودک باشند، درک و مهارت خاصی دارند.