غزل شمارهٔ ۹۸۰
بت هندی کی از دردسر ترکان خبر دارد
در این کشور میانکو تا دماغ بهله بردارد
درین دریا که هر یک قطره صد دامن گهر دارد
حباب ما به دل پیچیده آه بیاثر دارد
نباشدگرتلاش عافیت نقد است آرامت
نفس را سعی راحت اینقدر زیر و زبر دارد
به یک رنگ از بهار مدعای دل مشو قانع
که اینآیینه غیر از خونشدن چندینهنر دارد
حبابم درکنار موج دارد سیر جمعیت
به راحت میپرد مرغیکه زیر بال سر دارد
به روی عشرتم نتوان در چاک جگر بستن
چو مژگان شام من آرایش صبحی دگر دارد
به این هستی اگر نامی بهدست افتد غنمیتدان
که بسیار است اگر دوش نفس آواز بردارد
به ظاهرگر زمینگیرم زمقصد نیستم غافل
که چشم نقش پا از جاده بر منزل نظر دارد
بقدر اعتبارات است ضبط خویش مردم را
چو سنگی آبدار افتد فسردن بیشتر دارد
نخواهد شد سیاهی از جبین اخترم زایل
شب عاشق به موی کاسهٔ چینی سحر دارد
صفا در عرض سامان هنرگم کردهام بیدل
ز جوهر حیرت آیینهٔ من بال وپر دارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بت هندی کی از دردسر ترکان خبر دارد
در این کشور میانکو تا دماغ بهله بردارد
هوش مصنوعی: بت هندی و ناز و غمهای دلانگیز او هیچگاه از مشکلات و سختیهایی که ناشی از عشق ترکهاست، آگاه نیست. در این سرزمین، هر قوم و ملیتی به نوعی با چالشها و غمها دست و پنجه نرم میکند.
درین دریا که هر یک قطره صد دامن گهر دارد
حباب ما به دل پیچیده آه بیاثر دارد
هوش مصنوعی: در این دریا که هر قطرهاش دارای ارزش و زیبایی فراوانی است، حبابی که ما هستیم تنها در دل خود دچار تلاطم و بیاثری شدهایم.
نباشدگرتلاش عافیت نقد است آرامت
نفس را سعی راحت اینقدر زیر و زبر دارد
هوش مصنوعی: اگر تلاش برای کسب آرامش، ارزش واقعی دارد، نفس تو برای راحتی و آسایش تو نیاز به کوشش دارد و این کار به سادگی نخواهد بود.
به یک رنگ از بهار مدعای دل مشو قانع
که اینآیینه غیر از خونشدن چندینهنر دارد
هوش مصنوعی: به یک رنگ از زیباییهای بهار دل خود را راضی نکن، چون این آینه فقط نمیتواند نشاندهندهی خون و درد باشد، بلکه هنرهای دیگری هم در خود دارد.
حبابم درکنار موج دارد سیر جمعیت
به راحت میپرد مرغیکه زیر بال سر دارد
هوش مصنوعی: من در کنار موج مانند حبابی هستم که به آرامی حرکت میکند و در میان جمعیت، پرندهای که زیر بالش سر دارد، به راحتی پر میزند.
به روی عشرتم نتوان در چاک جگر بستن
چو مژگان شام من آرایش صبحی دگر دارد
هوش مصنوعی: نمیتوانم بر روی زیبایی تو، رنج دل را پنهان کنم؛ چرا که مانند مژگان شب، زیبایی صبح خاصی دارد.
به این هستی اگر نامی بهدست افتد غنمیتدان
که بسیار است اگر دوش نفس آواز بردارد
هوش مصنوعی: اگر در این جهان به چیزی نامی داده شود، آن را گرانبهاتر بدان که بسیار ارزشمند است، حتی اگر تنها یک شب، آوازی از نفس شنیده شود.
به ظاهرگر زمینگیرم زمقصد نیستم غافل
که چشم نقش پا از جاده بر منزل نظر دارد
هوش مصنوعی: اگرچه به نظر میآید که از هدفم دور شدهام و به زمین افتادهام، اما غافل نیستم؛ زیرا چشمانم نشانههای قدمهایم را از جاده به سمت مقصدم مینگرند.
بقدر اعتبارات است ضبط خویش مردم را
چو سنگی آبدار افتد فسردن بیشتر دارد
هوش مصنوعی: مقدار ارزش هر فرد، بستگی به توانایی و ثبات او در برابر فشارها و مشکلات دارد. همانطور که سنگی که در دماهای بالا قرار میگیرد و خنک میشود، استحکام بیشتری پیدا میکند، انسانها نیز در مواجهه با چالشها وقتی تواناییهایشان را اثبات کنند، اعتبار بیشتری کسب میکنند.
نخواهد شد سیاهی از جبین اخترم زایل
شب عاشق به موی کاسهٔ چینی سحر دارد
هوش مصنوعی: سیاهی یا غم و tristeza که از چهرهام برمیآید، هرگز محو نخواهد شد. شب عشق من، مانند موی کاسهٔ چینی، در سحرگاه روشنایی و زیبایی خاصی دارد.
صفا در عرض سامان هنرگم کردهام بیدل
ز جوهر حیرت آیینهٔ من بال وپر دارد
هوش مصنوعی: من در دنیای هنر و زیبایی، آرامش و صفایی پیدا کردهام، و مانند یک آینه که توانایی شگفتانگیزی دارد، درونم پر از شگفتیهاست.