گنجور

غزل شمارهٔ ۹۷۸

نوبهار است و جهان سیر چمنها دارد
وضع دیوانهٔ ما نیز تماشا دارد
دل اگر صاف شد از زخم زبان ایمن باش
دامن آینه از خار چه پروا دارد
اثر نالهٔ عشاق ز هر ساز مخواه
این نوایی‌ست که در پردهٔ دل جا دارد
ادب عشق اگر مانع شوخی نشود
خاک ما مرهم ناسور ثریا دارد
هیچکس رمز سویدای دل ما نشکافت
نفس سوختهٔ لاله معما دارد
عالم از هرزه‌دوی اینهمه بر ما تنگ است
گرد ماگر شکند دامن صحرا دارد
کفر و دین مانع تحقیق نگاهان نشود
سیل هر سوگذرد راه به دریا دارد
صد چمن لاله وگل زد قدح نازبه سنگ
قمری از سرو همان‌گردن مینا دارد
به طواف در دل‌کوش‌که آیینهٔ مهر
جوهر بینش اگر دارد از آنجا دارد
وحشت ریگ روان صیقل این آینه است
که به صحرای جنون آبله هم پا دارد
مو به مو حسرت نیرنگ تماشای توایم
شمع‌، سامان نگه در همه اعضا دارد
بیدل از حیرت آیینهٔ ما هیچ مپرس
نشئهٔ جوهر تحقیق اثرها دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوبهار است و جهان سیر چمنها دارد
وضع دیوانهٔ ما نیز تماشا دارد
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و جهان در حال پر blossoming چمن‌هاست. حال و وضع دیوانگی ما نیز جالب و دیدنی است.
دل اگر صاف شد از زخم زبان ایمن باش
دامن آینه از خار چه پروا دارد
هوش مصنوعی: اگر دل انسان از زبان‌های تند و زخم‌زننده پاک شود، نباید نگران شود، زیرا همچون آینه‌ای که از خار و خاشاک بی‌تفاوت است، دامن خود را حفظ می‌کند و به خود آسیب نمی‌زند.
اثر نالهٔ عشاق ز هر ساز مخواه
این نوایی‌ست که در پردهٔ دل جا دارد
هوش مصنوعی: ناله‌های عاشقان را از هر سازی نخواه، زیرا این صدا همان احساسی است که در دل جا دارد.
ادب عشق اگر مانع شوخی نشود
خاک ما مرهم ناسور ثریا دارد
هوش مصنوعی: اگر آداب عشق نتواند مانع از شوخی و بذله‌گویی شود، پس خاک ما (ایران) درمانی برای زخم‌های عمیق و غیرقابل درمانی مانند زخم ثریا دارد.
هیچکس رمز سویدای دل ما نشکافت
نفس سوختهٔ لاله معما دارد
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانسته است راز درونی ما را بفهمد، در حالی که دل سوختهٔ ما، مانند لاله، راز و معماهای خاص خود را دارد.
عالم از هرزه‌دوی اینهمه بر ما تنگ است
گرد ماگر شکند دامن صحرا دارد
هوش مصنوعی: دنیا از بی‌معنایی و بی‌ارزشی ما بر او تنگ شده است، اگر ما از خودمان رها شویم، دامن فضا و طبیعت را در بر خواهد گرفت.
کفر و دین مانع تحقیق نگاهان نشود
سیل هر سوگذرد راه به دریا دارد
هوش مصنوعی: اعتقادات و باورهای مختلف نمی‌تواند مانع از جستجوی حقیقت شود؛ مانند سیلی که در هر سمتی می‌ریزد و در نهایت به دریا می‌رسد.
صد چمن لاله وگل زد قدح نازبه سنگ
قمری از سرو همان‌گردن مینا دارد
هوش مصنوعی: در باغی پر از گل و لاله، هیچ چیز به زیبایی خوش‌حالی و ناز گل سرخ نمی‌رسد، چون زیبایی و طراوت گل‌ها زینت‌بخش این محیط است و همان‌طور که قدح ناز و لطیف از زیبایی سنگی خود دلربا است، سرخی مینا هم جلوه‌ای مشابه دارد.
به طواف در دل‌کوش‌که آیینهٔ مهر
جوهر بینش اگر دارد از آنجا دارد
هوش مصنوعی: به دور دل محبوب بگرد و ببین که اگر حقیقت عشق را درک کرده‌ای، این بینش و فهم از همان جا نشأت می‌گیرد.
وحشت ریگ روان صیقل این آینه است
که به صحرای جنون آبله هم پا دارد
هوش مصنوعی: این عبارت به تصور ترس و اضطراب در دل بیابان اشاره دارد. در این فضا، آینه‌ای که در دست داریم، نمایانگر تمیزی و زیبایی است، اما در عین حال، این زیبایی با حالت جنون و ناآرامی همراه است. به عبارتی، خیالات و افکار نگران‌کننده‌ای که در دل بیابان وجود دارند، باعث می‌شوند که حتی زیبایی‌ها نیز تحت تأثیر واقعیت‌های تلخ به نظر بیایند.
مو به مو حسرت نیرنگ تماشای توایم
شمع‌، سامان نگه در همه اعضا دارد
هوش مصنوعی: من به شدت تحت تأثیر زیبایی تو هستم، ای شمع. هر قسمت از وجودم نظم و زیبایی تو را در خود دارد و به همین خاطر دلیلی برای حسرت در فکر من وجود دارد.
بیدل از حیرت آیینهٔ ما هیچ مپرس
نشئهٔ جوهر تحقیق اثرها دارد
هوش مصنوعی: بیدل از سردرگمی و شگفتیِ خود در برابر حقیقتی که در آینه مشهود است، هیچ نپرسی؛ چرا که درک عمیق و نشئه‌ای از جوهر وجود تحقیق، تأثیرگذار است.