غزل شمارهٔ ۹۶۵
ستمکشی که به جز گریهاش نشاید و خندد
قیامت است که چون زخم لب گشاید و خندد
هوسپرستی این اعتبار پوچ چه لازم
که همچو صفر به درد سرت فزاید و خندد
چو شمع منصب وارستگی مسلم آنکس
که تیغ حادثه تاجش ز سر رباید و خندد
درین زیانکده چندان کف فسوس نسایی
که جوش آبله آیینهات نماید و خندد
شرار کاغذ و آمال ماست توام غفلت
که زندگی دو نفس بیشتر نپاید و خندد
حذر ز صحبت آنکس که بیتأمل معنی
به هر حدیث که گویی ز جا درآید و خندد
خطاست چشم گشودن به روی باخته شرمی
که هر برهنه که بیند به پیشش آید و خندد
جه ممکن است شود منفعل ز غیبت یاران
دهن دریده قفاییکه باد زاید و خندد
مثال عبرت اشیا درین بساط تحیر
کمینگر است که کس آینه زداید و خندد
درین جنونکده این است ناگزیر طبایع
که نالد و تپد و گرید و سراید و خندد
دلگرفتهٔ بیدل نیافت جای شکفتن
مگر چو صبح ازین خاکدان برآید و خندد
غزل شمارهٔ ۹۶۴: صبریکه صبح این باغ از ما جدا نخنددغزل شمارهٔ ۹۶۶: جهانکجاست،گلی زان نقاب میخندد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ستمکشی که به جز گریهاش نشاید و خندد
قیامت است که چون زخم لب گشاید و خندد
هوش مصنوعی: ظلمکشی که جز گریهاش چیزی ندارد، وقتی میخندد، انگار روز قیامت فرا رسیده است؛ این خندیدن مثل زخم لب باز شدهای است که بر روی درد و رنج میخندد.
هوسپرستی این اعتبار پوچ چه لازم
که همچو صفر به درد سرت فزاید و خندد
هوش مصنوعی: هوسپرستی و تمایل به چیزهای زودگذر، تنها باعث بیارزشی میشود و هیچ ضرورتی ندارد که انسان مانند یک عدد صفر، بیفایده و خندانی بیمحتوا باشد.
چو شمع منصب وارستگی مسلم آنکس
که تیغ حادثه تاجش ز سر رباید و خندد
هوش مصنوعی: شخصی که از مقام و منصب خود آزاد باشد، مانند شمعی درخشان است. او از سختیها و مشکلات زندگی نمیترسد، چون حتی اگر حوادث بد تاج و مقامش را از سرش بردارند، به خنده و آرامش ادامه میدهد.
درین زیانکده چندان کف فسوس نسایی
که جوش آبله آیینهات نماید و خندد
هوش مصنوعی: در این مکان بیرحم، به حدی رنج و درد وجود دارد که حتی زخمها و آلودگیها هم به وضوح در آینه دیده میشوند و تو را به تمسخر میگیرند.
شرار کاغذ و آمال ماست توام غفلت
که زندگی دو نفس بیشتر نپاید و خندد
هوش مصنوعی: آرزو و آرمانهای ما مانند شعلهای از کاغذ میسوزد. تو که در غفلت به سر میبری، بدان که زندگی فقط دو نفس بیشتر دوام نخواهد آورد و سپس به پایان میرسد.
حذر ز صحبت آنکس که بیتأمل معنی
به هر حدیث که گویی ز جا درآید و خندد
هوش مصنوعی: مراقب باش با کسی که بدون تفکر و تأمل درباره هر موضوعی صحبت میکند، گفتگو نکن. او ممکن است به راحتی عصبی شود و به بیاحترامی بپردازد.
خطاست چشم گشودن به روی باخته شرمی
که هر برهنه که بیند به پیشش آید و خندد
هوش مصنوعی: نگاهی کردن به چیزی که در آن هیچ ارزش و شرافتی وجود ندارد، اشتباه است. وقتی کسی که خود را بیپرده و عریان میبیند، به راحتی میتواند به سخره بگیرد و به او بخندد.
جه ممکن است شود منفعل ز غیبت یاران
دهن دریده قفاییکه باد زاید و خندد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که کسی ممکن است تحت تأثیر غیبت دوستانش قرار گیرد و از این وضعیت احساس ناامیدی کند. در این فضا، گویا شخصی با حالتی سرد و تنها، از غیبت یارانش حسرت میخورد، در حالی که عبور باد به سرعت اتفاق میافتد و او را به یاد این میاندازد که زندگی ادامه دارد و باید خندید.
مثال عبرت اشیا درین بساط تحیر
کمینگر است که کس آینه زداید و خندد
هوش مصنوعی: در این دنیا، چیزها همانند آینهای هستند که به ما عبرت میدهند و به ما یادآوری میکنند که در این حیرت و سرگشتگی، احتیاط و هوشیاری لازم است، زیرا هیچکس نمیتواند از این حقیقت فرار کند و به راحتی بخندد.
درین جنونکده این است ناگزیر طبایع
که نالد و تپد و گرید و سراید و خندد
هوش مصنوعی: در این مکان پر از جنون، این طبیعت ناگزیر است که گاهی ناله کند، گاهی به تپش درآید، گاهی گریه کند، گاهی شعر سراید و گاهی بخندد.
دلگرفتهٔ بیدل نیافت جای شکفتن
مگر چو صبح ازین خاکدان برآید و خندد
هوش مصنوعی: دل افسرده و ناراحت نمیتواند جایی برای شادی و شکوفایی پیدا کند، مگر اینکه مانند صبحی که از خاک برمیخیزد و لبخند میزند، دوباره جان بگیرد.