غزل شمارهٔ ۹۵۹
باز بیتابیام احرام چه در میبندد
کز غبارم نفس صبح کمر میبندد
فکر جولان همه تشویش عبارت سازی ست
فطرت آبله مضمون دگر میبندد
غیر دل گوشهٔ امنی که توان یافت کجاست
به چه امید نفس رخت سفر میبندد
عرضجوهر ندهی، بیحسدینیستفلک
ورنه چون آینه دستت به هنرمیبندد
نی دلیل است که این هرزه درایان طلب
بال و پر ریختن ناله شکر میبندد
ریزش ماده بر اجزای ضعیف است اینجا
آسمان سنگ به دامان شرر میبندد
وحشت عمرکمین شیفتهٔ فرصت نیست
صبح از دامن افشانده نظر میبندد
تا به کی قصهٔ مستقبل و ماضی خواندن
باخبر باش که افسانه نظر میبندد
عجزم از سعی وفا جوهر طاقت گل کرد
آب درکسوت یاقوت جگر میبندد
کسب جمعیت دل تشنهٔ ضبط نفس است
تنگی قافیهٔ موج گهر میبندد
شمع این محفلم از داغ دلم نیست گزیر
آنچه در پا فکنم عجز به سر میبندد
نالهام داغ شد از بی اثریها بیدل
تیغ چون منفعل افتاد سپر میبندد
غزل شمارهٔ ۹۵۸: گره به رشتهٔ نفس خوش آنکه نبنددغزل شمارهٔ ۹۶۰: به یادتگردش رنگم به هرجا بار میبندد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز بیتابیام احرام چه در میبندد
کز غبارم نفس صبح کمر میبندد
هوش مصنوعی: دوباره نتوانم بر خودم کنترل داشته باشم؛ انگار که لباس احرام بر تن کردهام. غبار وجودم را رها کرده و نفس صبح، خود را برای شروع تازهای آماده میکند.
فکر جولان همه تشویش عبارت سازی ست
فطرت آبله مضمون دگر میبندد
هوش مصنوعی: ذهن انسان پر از دغدغهها و افکار پراکنده است و طبع انسان به گونهای است که میتواند به شکلهای جدید و متفاوتی از بیان و مفهوم دست یابد.
غیر دل گوشهٔ امنی که توان یافت کجاست
به چه امید نفس رخت سفر میبندد
هوش مصنوعی: جایی که بتوان آرامش و امنیتی یافت، کجا میتواند باشد؟ به چه دلیلی نفس، آمادهٔ سفر میشود و خداحافظی میکند؟
عرضجوهر ندهی، بیحسدینیستفلک
ورنه چون آینه دستت به هنرمیبندد
هوش مصنوعی: اگر نشاندهندهی ارزش و جوهرهی خود نباشی، هیچ چیزی در این دنیا وجود ندارد که تو را به حسادت وادار کند؛ زیرا مانند آینه، دستات را در هنر و مهارت محدود میکند.
نی دلیل است که این هرزه درایان طلب
بال و پر ریختن ناله شکر میبندد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که به بیهودگی و پوچی مشغولند، با ناله و زاری سعی دارند به دیگران نشان دهند که در تلاش برای کسب موفقیت و آزادی هستند، در حالی که در واقع هیچ هدف واقعی ندارند و تنها در حال تظاهر هستند.
ریزش ماده بر اجزای ضعیف است اینجا
آسمان سنگ به دامان شرر میبندد
هوش مصنوعی: در اینجا، بارش مواد از آسمان بر روی چیزهای ضعیف انجام میشود و آسمان با سنگها بر روی زمین میبارد.
وحشت عمرکمین شیفتهٔ فرصت نیست
صبح از دامن افشانده نظر میبندد
هوش مصنوعی: زندگی شما در برابر فرصتها، از شوق و اشتیاق خالی است؛ چرا که صبح به آرامی از آغوش شب میگذرد و نگاهها را به خود جلب میکند.
تا به کی قصهٔ مستقبل و ماضی خواندن
باخبر باش که افسانه نظر میبندد
هوش مصنوعی: مدام در حال صحبت درباره آینده و گذشته هستی، اما باید بدانی که این فقط یک داستان است که تو را وابسته میکند و به واقعیت نزدیک نمیشود.
عجزم از سعی وفا جوهر طاقت گل کرد
آب درکسوت یاقوت جگر میبندد
هوش مصنوعی: ناتوانیام از تلاش و وفا باعث شده که مانند یک گوهر ارزشمند، در سختیها و مشکلات گواهی دهم؛ مثل یاقوتی که در میان چالشها و دردها به خود میپیچد و مقاومت میکند.
کسب جمعیت دل تشنهٔ ضبط نفس است
تنگی قافیهٔ موج گهر میبندد
هوش مصنوعی: دل جمعی از عشق و شور، نیازمند آرامش و نفس راحت است. اما محدودیتهای دنیوی و مشکلات، آزادی و راحتی او را تحت فشار قرار میدهد.
شمع این محفلم از داغ دلم نیست گزیر
آنچه در پا فکنم عجز به سر میبندد
هوش مصنوعی: شمع این جمع من به خاطر آتش عشق و دلهره من میسوزد. مانع آنچه که میخواهم به راحتی از پا بردارم، ناتوانی و کمبود من است که بر سرم سایه انداخته است.
نالهام داغ شد از بی اثریها بیدل
تیغ چون منفعل افتاد سپر میبندد
هوش مصنوعی: نالهام به خاطر بیتاثیریها از داغ درونم بالا گرفته است. بیدل، وقتی که تیغش بیاثر میافتد، مثل کسی است که برای دفاع خود سپر میگیرد.
حاشیه ها
1393/05/15 16:08
فرخ
بیت 2 مصرع 2، بجای "مسضمون"، "مضمون" صحیح است.