غزل شمارهٔ ۹۵۱
ساغرم بی تو داغ می گردد
نقش پای چراغ میگردد
لالهسان هرگلی که می کارم
آشیان کلاغ میگردد
دور این بزم رنگگردانیست
ششجهت یک ایاغ میگردد
خلق آسودل در عدم عمریست
به وداع فراغ میگردد
در بساطی که من طرب دارم
مطربش بانگ زاغ میگردد
من اگر سر ز خاک بردارم
نقش پا بیدماغ میگردد
شرر کاغذ است فرصت عیش
میپرد رنگ و باغ میگردد
منع پرواز از تپش مکنید
سوختن بیچراغ میگردد
همچو عنقا کجا روم بیدل
گم شدن هم سراغ میگردد
غزل شمارهٔ ۹۵۰: چو شمع از عضو عضوم آگهی سرشار میگرددغزل شمارهٔ ۹۵۲: به هرجا ساز غیرت انفعال آهنگ میگردد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساغرم بی تو داغ می گردد
نقش پای چراغ میگردد
هوش مصنوعی: این دو بیتی که به آن اشاره شده، به احساس تنهایی و غم ناشی از دوری معشوق اشاره دارد. شاعر بیان میکند که بدون حضور معشوق، زندگیاش دچار مشکل و ناراحتی است. در اینجا، مفهوم ساغر به نوشیدنی و نشانهای از شادی است که در غیاب عشق، دیگر نمیتواند خوشایند باشد. نقش پای چراغ نیز نمادی از نور و روشنی است که در غیاب معشوق به بیروحی و سردی تبدیل میشود. به طور کلی، این بیت احساسات عمیق شاعر را از فقدان عشق و شادی بیان میکند.
لالهسان هرگلی که می کارم
آشیان کلاغ میگردد
هوش مصنوعی: هر گلی که می کارم، مانند لاله، به جای آنکه زیبا و دوستداشتنی باشد، فضایی برای کلاغها میشود.
دور این بزم رنگگردانیست
ششجهت یک ایاغ میگردد
هوش مصنوعی: در این مجلس، رنگ و بویی است که همه چیز را به دور خود میچرخاند و هر طرفش نمایی از زیبایی و جذابیت را به نمایش میگذارد.
خلق آسودل در عدم عمریست
به وداع فراغ میگردد
هوش مصنوعی: مردم در عدم و بیخبری زندگی کرده و از دنیا دلخوشی دارند، اما سرانجام این حالتی که در آن آرامش و آزادی را تجربه میکنند، به پایان میرسد.
در بساطی که من طرب دارم
مطربش بانگ زاغ میگردد
هوش مصنوعی: در جایی که من شادی و سرور دارم، صداهایی شبیه به زنگ زاغ به گوش میرسد.
من اگر سر ز خاک بردارم
نقش پا بیدماغ میگردد
هوش مصنوعی: اگر من از خاک سر بلند کنم، جوری میشوم که مانند پاهایی که به تازگی از خواب بیدار شدهاند، هوشیار و سرزنده خواهم شد.
شرر کاغذ است فرصت عیش
میپرد رنگ و باغ میگردد
هوش مصنوعی: فرصت خوشی زود گذر است و مانند آتشی از کاغذ میسوزد. رنگ زندگی تغییر میکند و روزگار ما را به شکل جدیدی در میآورد.
منع پرواز از تپش مکنید
سوختن بیچراغ میگردد
هوش مصنوعی: از تپش قلب مانع نشوید، زیرا در نبود نور، سوختن ممکن است اتفاق بیفتد.
همچو عنقا کجا روم بیدل
گم شدن هم سراغ میگردد
هوش مصنوعی: مانند پرندهای افسانهای، نمیدانم کجا بروم، در حالی که بیدل و گمشدن من همیشه در یاد و فکر دیگران است.