گنجور

غزل شمارهٔ ۹۴۶

به حرف و صوت مگو کار دل تباه نگردد
کجاست آینه‌ای کز نفس سیاه نگردد
ز ما و من به ندامت مده عنان فضولی
تأملی ‌که نفس رفته رفته آه نگردد
گر انفعال خطا نگذرد ز جادهٔ عبرت
بسر درآمده را پا کفیل راه نگردد
بقا کجاست ‌که نازد کسی به هستی باطل
به دعوی‌ای که تو داری نفس گواه نگردد
هزار لغزش مستی‌ست پیش پای تعین
سر بریده مگر از خم کلاه نگردد
به فکر هستی موهوم احتمال ندارد
که سر به جیب فرو بردن تو چاه نگردد
تلاش دیگر و آزادگی‌ست جوهر دیگر
مژه اگر به تپش خون شود نگاه نگردد
دگر به سایهٔ دست حمایت‌ که ‌گریزم
چو شمع بستن مژگان اگر پناه نگردد
ز فوت فرصت دامن‌فشان به پیش که نالم
که عمر رفته به فریادکس ز راه نگردد
دل از غبار حوادث میفشرید به تنگی
که هاله یکدو نفس بیش ‌گرد ماه نگردد
به کر و فر مفریبید طبع بیدل ما را
دماغ فقر حریف صداع جاه نگردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حرف و صوت مگو کار دل تباه نگردد
کجاست آینه‌ای کز نفس سیاه نگردد
هوش مصنوعی: به زبان و کلام نگو که دل دچار مشکل نمی‌شود؛ بایدبه دنبال آینه‌ای بگردی که از نفس‌های تیره و ناپاک تاثیر نگیرد.
ز ما و من به ندامت مده عنان فضولی
تأملی ‌که نفس رفته رفته آه نگردد
هوش مصنوعی: به خود مشغول نشو و از فکر کردن به دیگران و کار آن‌ها دوری کن، زیرا نفس انسان به تدریج دچار حسرت و پشیمانی می‌شود.
گر انفعال خطا نگذرد ز جادهٔ عبرت
بسر درآمده را پا کفیل راه نگردد
هوش مصنوعی: اگر کسی از اشتباهات خود عبرت نگیرد و همچنان در راه خطا پیش برود، نمی‌تواند در مسیر درست قرار بگیرد و به هدف برسد.
بقا کجاست ‌که نازد کسی به هستی باطل
به دعوی‌ای که تو داری نفس گواه نگردد
هوش مصنوعی: بقا کجاست که کسی به وجود ناپایدار مغرور باشد، در حالی که این ادعای تو را نفس خودت هم تأیید نمی‌کند.
هزار لغزش مستی‌ست پیش پای تعین
سر بریده مگر از خم کلاه نگردد
هوش مصنوعی: در هزاران خطا و لغزش ناشی از مستی، سر بریده‌ای وجود دارد که نمی‌تواند از خم کلاه خود بگذرد. این نشان‌دهنده محدودیت‌ها و موانع موجود در مسیر درک حقیقت یا واقعیت است.
به فکر هستی موهوم احتمال ندارد
که سر به جیب فرو بردن تو چاه نگردد
هوش مصنوعی: اگر در اندیشه‌های غیرواقعی و بی‌پایه هستی، نباید انتظار داشته باشی که با فرو بردن خود به درون جیب، به نتیجه‌ای مثبت یا مفید دست یابی.
تلاش دیگر و آزادگی‌ست جوهر دیگر
مژه اگر به تپش خون شود نگاه نگردد
هوش مصنوعی: تلاش و آرزوی آزادی، تنها چیزی است که ارزشمند است. اگر اشک چشم به خاطر احساسات، مانند تپش قلب باشد، دیگر به جلوه‌های ظاهری توجه نمی‌شود.
دگر به سایهٔ دست حمایت‌ که ‌گریزم
چو شمع بستن مژگان اگر پناه نگردد
هوش مصنوعی: به دنبال جایی برای پناه‌بردن هستم، چون اگر از سایهٔ حمایت دور شوم، مانند شمعی که در باد خاموش می‌شود، می‌خواهم مطمئن شوم که در امان هستم.
ز فوت فرصت دامن‌فشان به پیش که نالم
که عمر رفته به فریادکس ز راه نگردد
هوش مصنوعی: به خاطر از دست رفتن فرصت‌ها، بهتر است که جلوتر برویم و از آنها استفاده کنیم، وگرنه باید فریاد بزنیم که عمر ما به هدر رفته است و دیگر نمی‌توان به عقب برگشت.
دل از غبار حوادث میفشرید به تنگی
که هاله یکدو نفس بیش ‌گرد ماه نگردد
هوش مصنوعی: دل از مشکلات و سختی‌های زندگی پریشان و نگران است، اما در زمانی که به آرامشی دست یابد، مانند هاله‌ای که دور ماه دیده می‌شود، فقط چند نفس بیشتر نخواهد بود و خیلی زود از بین می‌رود.
به کر و فر مفریبید طبع بیدل ما را
دماغ فقر حریف صداع جاه نگردد
هوش مصنوعی: به ناتوانی و بی‌مقداری خود فریب نخورید. طبیعت بی‌دلی من نمی‌تواند با بی‌پولی و فقر سازگار شود و جاه‌طلبی مرا آزار نمی‌دهد.