اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچه آنجاست چو آنجا رویاینجاگردد
چه خیال است که امروز تو فردا گردد
هوش مصنوعی: هر چیزی که آنجا وجود دارد، اگر به آنجا بروی، به نوعی همان چیزها در اینجا هم خواهد بود. آیا این واقعی است که امروز به چیزی تبدیل شود که فردا تغییر کند؟
در مقامی که بود ترک و طلب امکانی
رو به دنیاست همان گرچه ز دنیا گردد
هوش مصنوعی: در جایی که انسان به عشق و نیاز دنیوی توجه دارد، هرچند ممکن است به ظواهر دنیا وابسته شود.
جمع شو ، مرکز نه دایرهٔ چرخ برآ
قطره چون فال گهر زد دل دریا گردد
هوش مصنوعی: جمع شو، زیرا که در مرکز قرار گرفتن بهتر از دور شدن از محور چرخ زندگی است. وقتی قطرهای به دریا پیوسته میشود، مانند گوهر ارزشمند میدرخشد.
رستن از پیچ و خم رشتهٔ آمال کراست
بگسلی از دو جهان تا گرهی وا گردد
هوش مصنوعی: آزاد شدن از زنجیرهای آرزوها به چه کسی بستگی دارد؟ باید از هر دو جهان رها شوی تا مشکلاتت حل شود.
نور دل درگرو کسب قبول سخن است
به نفس گو چه دهد سنگ که مینا گردد
هوش مصنوعی: نور دل وابسته به این است که سخن مورد قبول قرار بگیرد. به خود بگو که چه چیزی میتواند از سنگ، مینا بسازد.
سن بی سر و پا تفرقهٔ ساز حیاست
آب چون بر در فواره زد اجزا گردد
هوش مصنوعی: سن که به معنای پیری و نقص است، نمیتواند مایهٔ تفرقه و جدایی باشد. همانطور که وقتی آب را از فواره بیرون میزنند، به اجزای کوچکتری تقسیم میشود. به عبارتی، پیری و ناتوانی نمیتواند موجب جدایی و تفرقه در زندگی شود، بلکه ممکن است موجب افزایش ارتباط و همبستگی شود.
طور مستان نکشد تهمت تغییر وفا
خط ساغر چه خیال است چلیپا گردد
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ثبات و اصالت وفا اشاره دارد و میگوید که عشق و وفاداری هرگز دچار تغییر نمیشود. در اینجا نیز به سادگی و زیبایی دنیا اشاره شده است و میتوان فهمید که چه چیزهایی ممکن است به ما نشان دهد که وفا و عشق واقعی هیچگاه تحت تأثیر شرایط یا تغییرات قرار نمیگیرند.
عجز تقریر من آخر به اشارات کشید
ناله چون راه نفس گم کند ایما گردد
هوش مصنوعی: ناتوانی من در بیان احساسات به جایی رسید که به نشانهها تبدیل شد. مانند نالهای که وقتی راه نفسش را گم میکند، فقط با اشاره نمایان میشود.
نامهٔ رمز نفس در پر عنقا بربند
سر این رشته نه جاییستکه پیداگردد
هوش مصنوعی: نامهای که به بيان اسرار دل مربوط میشود، در فرصتی جادویی نوشته شده است. اما این راهی نیست که به سادگی قابل دسترسی و یافتن باشد.
کعبه و دیر مگو گرد تو گشتیم بس است
آسیا نیست سر شوق که هر جا گردد
هوش مصنوعی: به جاذبههای مذهبی و غیرمذهبی اشاره نکن؛ ما در جستوجوی حقیقت و معنا هستیم و این مهمتر از مکانهای مقدس است. در این مسیر، شوق و اشتیاقمان را از دست ندهیم، زیرا هر جا برویم، هدف اصلی ما پیدا کردن حقیقت است.
گوهر آزادگی موج نخواهد بیدل
سر چو گردید گران آبلهٔ پا گردد
هوش مصنوعی: اگر انسان آزاد و رها باشد، هیچ مانع و مشکلی نمیتواند او را مجبور کند تا تحت فشار قرار گیرد. حتی اگر با مشکلات و سختیها مواجه شود، همچون گلی که در برابر سختیها سرخم نمیکند، او نیز با اراده و عزت نفس خود به زندگی ادامه میدهد.
حاشیه ها
1396/05/29 14:07
حمید زارعیِ مرودشت
حدسی در رابطه با یک بیت بیدل
..
..
نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن است
به نفس «گو چه» دهد سنگ که مینا گردد
..
(بیدلِدهلوی)
..
این بیت در تصحیحِ خال محمد خسته و اکبر بهداروند به این شکل آمده است.
..
اما به نظرِ من «گو چه دهد» مناسبِ این بیت نیست و بنا به بسیاری از ابیات بیدل اگر اینجا «کوچه دهد» گذاشته شود معنای بیت کاملا شفاف و صحیح میشود.
..
..
نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن است
به نفس کوچه دهد سنگ که مینا گردد
..
(بیدلِدهلوی)
..
کوچه دادن در شعر بیدل اصطلاحی پر کاربرد است به معنای (راه دادن)
..
این بیت مربوط به پذیرفتنِ سخنِ حق است. میگوید پذیرفتنِ سخنِ حق، دل را نورانی میکند، همان طور که سنگ، نفسِ شیشهگر را پذیرا میشود و تبدیل به شیشه میشود.
..
بینِ (سخن) با (نفس) هم مراعات نظیر برقرار است.
..
البته این تنها حدسِ بنده است و مدرکی بر آن ندارم و باید دید اساتیدی که در پیِ تصحیحِ نسخِ بیدل هستند چه میفرمایند.
..
..(حمید زارعی مرودشت)..
1403/11/29 21:01
حمید زارعیِ مرودشت
بعد از انتشارِ نسخهی غزلیاتِ بیدل با تصحیح جناب آقای «طباطبایی» مشخص شد که این کمترین حدس درستی زده بودم. اما آنوقتها چون نسخهی معتبری در دستمان نبود، نمیشد با قاطعیت گفت. خوشبختانه تصحیح آقای طباطبایی کمک بزرگی به بیدل پژوهشی کردهاند. امید که ایشان کلیات بیدل را هم تصحیح کنند.
1397/08/05 06:11
دوکتور محمد غوث (ندا)
من با حاشیه ای که جناب مرو دشت نوشته اند موافقم اما در شکل پیشنهادئ شان باید (که) مینا گردد باشد نه (چو) مینا گردد .
زیرا این کوچه دادن قبل از مینا شدن است ، یعنی اول باید (قبول) نفس کند که بعد مینا گردد.
به نفس کوچه دهد سنگ (که) مینا گردد
با عرض حرمت فراوان