غزل شمارهٔ ۹۴۰
جنون بینوایان هرکجا بختآزما گردد
به سر موی پریشان سایهٔ بال هماگردد
دمی بر دل اگر پیچیکدورتها صفاگردد
نبالد شورش از موجیکهگوهر آشناگردد
درشتی را نه آسانست با نرمی بدلکردن
دل کوه آب میگردد که سنگی مومیا گردد
به هرجا عقدهٔ دل وانگردد، سودن دستی
غبار دانه نتوان یافت گر این آسیا گردد
هوا بر برگ گل تمکین شبنم میکند حاصل
نگاه شوخ ما همکاش بر رویت حیاگردد
رم دیوانهٔ ما دستگاه حیرتی دارد
که هرجا گردبادی رنگ ریزد نقش پاگردد
مکن گردنفرازی تا نسازد دهر پامالت
که نی آخر به جرم سرکشیها بوریا گردد
رسایی نیست انداز پر تیر هوایی را
کسی تاکی ز غفلت درپی بال هما گردد
ز خاکم سجده هم کم نیست ای باد صبا رحمی
مبادا اوج جرأتگیرد و دست دعاگردد
تکلف برنمیدارد دماغ جام منصورم
سر عشاق هرجا گردد ازگردن جدا گردد
به خاموشی رساند معنی نازک سخنگو را
چو مو، ازکاسهٔ چینی ببالد، بیصدا گردد
چو اشک از بسکه صافافتاده مطلب بسملما را
محال است اینکه خون ما به رنگی آشنا گردد
طرب وحشی است ای غافل مده بیهوده آوازش
نگردیدهاست زینرنگ آنقدر از ماکه واگردد
کدورت میکشد طبع روانت بیدل از عزلت
به یکجا آب چون گردید ساکن بیصفا گردد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جنون بینوایان هرکجا بختآزما گردد
به سر موی پریشان سایهٔ بال هماگردد
هوش مصنوعی: دیوانگی و ناامیدی مردم در هر کجا که شانس به آنها رو کند، باعث میشود که همانطور که پرهای درشتی به هم میپیچند، موهایشان هم در هم و بر هم شود.
دمی بر دل اگر پیچیکدورتها صفاگردد
نبالد شورش از موجیکهگوهر آشناگردد
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه به دل آرامش بدهی، کدورتها و مشکلات رفع میشود و شور و شوقی که به وجود میآید، همانند موجی است که دریا را جلا میدهد و گوهرهای آشنا را پیدا میکند.
درشتی را نه آسانست با نرمی بدلکردن
دل کوه آب میگردد که سنگی مومیا گردد
هوش مصنوعی: تبدیل کردن خصائل سخت به لطیف کار سادهای نیست. مانند این است که آب بتواند سنگ را نرم کند و به شکل موم درآورد.
به هرجا عقدهٔ دل وانگردد، سودن دستی
غبار دانه نتوان یافت گر این آسیا گردد
هوش مصنوعی: هر جا که دل دچار کُند شدن و دلتنگی باشد، نمیتوان به سادگی از مشکلات و غمهای زندگی رهایی یافت، حتی اگر به نظر برسد که اوضاع بهتر شده است.
هوا بر برگ گل تمکین شبنم میکند حاصل
نگاه شوخ ما همکاش بر رویت حیاگردد
هوش مصنوعی: شبنم بر روی گل به آرامی نشسته و با لطافت و زیبایی خاصی خود را نشان میدهد، در حالی که کاش نگاههای بازیگوش ما نیز بتوانند بر روی تو تأثیر بگذارند و تو را شرمنده کنند.
رم دیوانهٔ ما دستگاه حیرتی دارد
که هرجا گردبادی رنگ ریزد نقش پاگردد
هوش مصنوعی: دیوانهٔ ما ویژگی خاصی دارد که هر جا طوفانی ایجاد شود، آثار و نشانههای آن باقی میماند.
مکن گردنفرازی تا نسازد دهر پامالت
که نی آخر به جرم سرکشیها بوریا گردد
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو، زیرا زندگی میتواند به سرعت تو را به زمین بزند و به عواقب اعمالت دچار کنی که مانند کاه در باد پراکنده شوی.
رسایی نیست انداز پر تیر هوایی را
کسی تاکی ز غفلت درپی بال هما گردد
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازهای که باید، تیر پرواز را در فضا نمیفشارد، تا جایی که غفلت باعث شود نتواند به اوج پرواز برود.
ز خاکم سجده هم کم نیست ای باد صبا رحمی
مبادا اوج جرأتگیرد و دست دعاگردد
هوش مصنوعی: من از خاک ساخته شدهام و به همین دلیل، سجده کردن بر من کم اهمیت نیست. ای باد صبا، رحمت کن و نگذار که اوج جرأت بگیرم و دستهایم به سوی دعا بلند شوند.
تکلف برنمیدارد دماغ جام منصورم
سر عشاق هرجا گردد ازگردن جدا گردد
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره میشود که من نیازی به تظاهر و خود را تحت فشار قرار دادن ندارم. همچنین، بیان میشود که عشق و محبوبیت، حتی اگر در جایی دیگر باشد، از من فاصله نمیگیرد و به نوعی از من جدا نمیشود. این بیان نشاندهنده عمق احساسات و وابستگی به عشق است.
به خاموشی رساند معنی نازک سخنگو را
چو مو، ازکاسهٔ چینی ببالد، بیصدا گردد
هوش مصنوعی: معنی ظریف و لطیف کلام را میتوان به گونهای فهمید که مانند چیزی بسیار حساس و ظریف خاموش میشود. اگر ظرفی چینی را بالا ببریم و هیچ صدایی از آن نشنویم، نشاندهندهی این سکوت و آرامش است.
چو اشک از بسکه صافافتاده مطلب بسملما را
محال است اینکه خون ما به رنگی آشنا گردد
هوش مصنوعی: به دلیل این که اشکهایمان به اندازهای شفاف و زلال شدهاند، فهمیدن و درک کردن درد ما بسیار دشوار شده است. همچنین، خون ما هرگز نمیتواند به رنگی که برای آن آشنا است، درآید.
طرب وحشی است ای غافل مده بیهوده آوازش
نگردیدهاست زینرنگ آنقدر از ماکه واگردد
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی او غیرقابل کنترل است. ای غافل، بیجهت به صدایش توجه نکن، زیرا از این رنگ و بُعد بهقدری از ما فاصله گرفته که دیگر به ما برنمیگردد.
کدورت میکشد طبع روانت بیدل از عزلت
به یکجا آب چون گردید ساکن بیصفا گردد
هوش مصنوعی: وقتی روح انسان از تنهایی و انزوا دور بماند و احساساتش ساکن و راکد شود، میتواند باعث کدورت و تاریکی در درونش شود، مانند آبی که در یک جا بماند و بیحیات و بیتحرک گردد.
حاشیه ها
1393/12/02 15:03
مکن گردنفرازی تا نسازد دهر پامالت
که نی آخر به جرم سرکشیها بوریا گردد
خیلی زیبابود ؛ درودها نثارتان باد.