گنجور

غزل شمارهٔ ۹۳۷

فریب جاه مخور تا دل تو تنگ نگردد
که قطره‌ای به ‌گهر نارسیده سنگ نگردد
صفای جوهر آزادگی مسلم طبعی
که ‌گرد آینه‌داران نام و ننگ نگردد
دماغ جاه ز تغییر وضع چاره ندارد
همان قدر به بلندی برآ که رنگ نگردد
به پاس صحبت یاران‌، ز شکوه ضبط نفس‌ کن
که آب‌، آینهٔ اتفاق زنگ نگردد
تلاش ‌کینه‌کشی نیست در مزاج ضعیفان
پر خزیده به بالین‌، پر خدنگ نگردد
خیال وصل طلب را مده پیام قیامت
که قاصد از غم دوری راه‌، لنگ نگردد
ز داغدار محبّت مخواه سستی پیمان
بهار اگر گذرد لاله نیمرنگ نگردد
دلی‌ که‌ کرد نگاه تو نقشبند خیالش
چه ممکن است نفس ‌گر کشد فرنگ نگردد
هوس چه صید کند یارب از کمینگه فرصت
اگر چه کاغذ آتش زده پلنگ نگردد
به وهم عمر کسی را که زندگی نفریبد
کند به خضر سلام و دچار بنگ نگردد
به‌ کین خلق نجوشد عدم سرشت حقیقت
نتیجهٔ پر عنقا خروس جنگ نگردد
جهان رنگ ندارد سر هلاک تو بیدل
گشاد چشم چو شمعت اگر نهنگ نگردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فریب جاه مخور تا دل تو تنگ نگردد
که قطره‌ای به ‌گهر نارسیده سنگ نگردد
هوش مصنوعی: به دام فریب مقام و ظواهر دنیا نرو، چون دل تو را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همواره به یاد داشته باش که اشیاء باارزش به طور ناگهانی به دست نمی‌آیند و اگر عجله کنی، ممکن است به چیزهای بی‌ارزشی برخورد کنی.
صفای جوهر آزادگی مسلم طبعی
که ‌گرد آینه‌داران نام و ننگ نگردد
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیان می‌کند که طبع آزاد انسان، پاک و باصفاست و تحت تأثیر افراد دارای نام و ننگ قرار نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، شخصیتی که آزاد و اصیل است، هیچگاه تحت تأثیر قضاوت‌ها یا کیفر و مدح دیگران قرار نخواهد گرفت.
دماغ جاه ز تغییر وضع چاره ندارد
همان قدر به بلندی برآ که رنگ نگردد
هوش مصنوعی: فردی که به مقام و موقعیت خود می‌بالد، نمی‌تواند از تغییر شرایط و اوضاع فرار کند. باید به اندازه‌ای که لازم است رشد کند و پیشرفت کند که هویت و شرافت او تحت تأثیر قرار نگیرد و از بین نرود.
به پاس صحبت یاران‌، ز شکوه ضبط نفس‌ کن
که آب‌، آینهٔ اتفاق زنگ نگردد
هوش مصنوعی: به خاطر یاد یاران، خودت را کنترل کن تا در کنار هم بودن‌ها، لحظات زیبای زندگی کم‌رنگ نشود.
تلاش ‌کینه‌کشی نیست در مزاج ضعیفان
پر خزیده به بالین‌، پر خدنگ نگردد
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش به خاطر کینه‌توزی نیست، بلکه در دل افرادی ضعیف که در حالت ضعف و ناراحتی به سر می‌برند، دیده می‌شود و نمی‌تواند به سلاح و قدرت تبدیل شود.
خیال وصل طلب را مده پیام قیامت
که قاصد از غم دوری راه‌، لنگ نگردد
هوش مصنوعی: بهتر است خیال وصال را رها کنی و به یاد قیامت نباشی، چون پیام‌آور از غم دوری به درستی نمی‌تواند حرکت کند.
ز داغدار محبّت مخواه سستی پیمان
بهار اگر گذرد لاله نیمرنگ نگردد
هوش مصنوعی: از کسی که داغ عشق را به دوش می‌کشد، انتظار نداشته باش که در وفاداری‌اش تردید کند؛ چرا که اگر بهار بگذرد، گل لاله رنگ و زیبایی خود را از دست می‌دهد.
دلی‌ که‌ کرد نگاه تو نقشبند خیالش
چه ممکن است نفس ‌گر کشد فرنگ نگردد
هوش مصنوعی: دلِ کسی که با نگاه تو نقش و نگار خیالش را پر کرده، اگر حتی فرنگی هم نفس بکشد، نمی‌تواند حال و هوای او را تغییر دهد.
هوس چه صید کند یارب از کمینگه فرصت
اگر چه کاغذ آتش زده پلنگ نگردد
هوش مصنوعی: اگر فرصت به دست نیاید، آرزوها هم نمی‌توانند به نتیجه برسند. حتی اگر تلاش شود، مانند آتش زدن کاغذ است که نمی‌تواند پلنگی را بسازد.
به وهم عمر کسی را که زندگی نفریبد
کند به خضر سلام و دچار بنگ نگردد
هوش مصنوعی: زندگی برخی افراد به قدری فریبنده است که حتی تصور عمر آن‌ها هم نمی‌تواند حقیقت را نشان دهد. اگر کسی به خود آید و از خواب غفلت بیدار شود، بهتر است به مانند خضر، به زندگی سلام کند و از مواد زایل‌کننده عقل دوری کند.
به‌ کین خلق نجوشد عدم سرشت حقیقت
نتیجهٔ پر عنقا خروس جنگ نگردد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حقیقت و واقعیت نباید تحت تاثیر خصومت‌ها و دشمنی‌های مردم قرار بگیرد. نتیجهٔ نابجا و فریبندهٔ کنش‌های نادرست، فقط منجر به درگیری و کشمکش می‌شود و به نوعی، نشان‌دهندهٔ ناتوانی در برقراری ارتباط واقعی است.
جهان رنگ ندارد سر هلاک تو بیدل
گشاد چشم چو شمعت اگر نهنگ نگردد
هوش مصنوعی: جهان هیچ رنگی ندارد، و تو در خطر هستی. ای بی‌خیال، چشمانت را باز کن؛ اگر بیدار نشوی، مثل شمعی خواهی سوخت که شعله‌اش خاموش می‌شود.