گنجور

غزل شمارهٔ ۹۳۴

نه با سازهوس جوشد نه برکسب هنرپیچد
طبیعت چون رسا افتد به معنی بیشتر پیچد
به این آشفتگی ما را کجا راحت چه جمعیت
هوای طره‌ات جای نفس بر دل مگر پیچد
گمان حلقهٔ دام است آن صید نزاکت را
گر از چشم منش تار نگاهی بر کمر پیچد
ز اسباب هوس بر هر چه پیچی فال کلفت زن
گره پیدا کند در هر کجا نی بر شکر پیچد
شب امید طی شد وقت آن آمد که نومیدی
غبار ما ضعیفان هم به دامان سحر پیچد
جنونم داغ شد در کسوت ناموس خودداری
گریبانی چو گل دامن کنم تا بر کمر پیچد
امید عافیت گر هست از تیغ است بسمل را
غریق بحر الفت به که بر موج خطر پیچد
ز سامان تعلقها پریشانی غنیمت دان
همه دام است اگر این رشته‌ها بر یکدگر پیچد
نزاکت‌گاه نازکیست یارب کلک تصویرم
دو عالم رنگ‌ گرداند سر مویی اگر پیچد
به رنگ شمع مجنون‌ گرفتار دلی دارم
که زنجیرش گر از پا واکنی چون مو به سر پیچد
به انداز خرام او مباد از خودروی بیدل
که ترسم‌ گردش رنگت عنان ناز درپیچد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه با سازهوس جوشد نه برکسب هنرپیچد
طبیعت چون رسا افتد به معنی بیشتر پیچد
هوش مصنوعی: این پیچیدگی و ظرافت‌های طبیعی نه با خواهش و طمع به وجود می‌آید و نه از طریق تلاش برای کسب هنر. بلکه وقتی که طبیعت به معنای والاتر و اصیل‌تری می‌رسد، خود را بیشتر و زیباتر نشان می‌دهد.
به این آشفتگی ما را کجا راحت چه جمعیت
هوای طره‌ات جای نفس بر دل مگر پیچد
هوش مصنوعی: این آشفتگی که داریم، ما را به کجا می‌رساند؟ چگونه می‌توانیم در میان این همه شلوغی و جمعیت، برای خیال تو آرامش بیابیم؟ آیا جز این است که دل‌های ما در آرزوی تو به تنگی می‌افتند و به هم می‌پیچند؟
گمان حلقهٔ دام است آن صید نزاکت را
گر از چشم منش تار نگاهی بر کمر پیچد
هوش مصنوعی: فکر می‌کنم که خیال تنهایی و زیبایی به دام افتاده، چون اگر از چشم من نگاهی بر بدنش بیفتد، ممکن است به راحتی تحت تأثیر قرار بگیرد.
ز اسباب هوس بر هر چه پیچی فال کلفت زن
گره پیدا کند در هر کجا نی بر شکر پیچد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال امور هوس‌انگیز باشی، در هر جا و هر شرایطی، با مشکلات و چالش‌هایی مواجه می‌شوی که ممکن است به زیبایی و شیرینی زندگی‌ات آسیب بزنند. این نشان‌دهنده آن است که در هر موقعیت، نیاز به احتیاط و تدبیر داریم تا گرفتار وسوسه‌ها نشویم.
شب امید طی شد وقت آن آمد که نومیدی
غبار ما ضعیفان هم به دامان سحر پیچد
هوش مصنوعی: شب امید به پایان رسید و زمان آن فرا رسیده که غبار ناامیدی ما ضعفا نیز به دامن صبح بیفتد.
جنونم داغ شد در کسوت ناموس خودداری
گریبانی چو گل دامن کنم تا بر کمر پیچد
هوش مصنوعی: من در حالت جنون و دیوانگی به سر می‌برم و چون ناموس خود را حفظ می‌کنم، می‌خواهم دامن خود را به‌سان گل نگه دارم تا بر کمرم بپیچد.
امید عافیت گر هست از تیغ است بسمل را
غریق بحر الفت به که بر موج خطر پیچد
هوش مصنوعی: اگر امید سلامتی و آرامش داشته باشید، آن امید تنها از دشواری‌ها و چالش‌ها به دست می‌آید. در واقع، بهتر است شخصی که در خطر است، در عمق روابط و احساسات فرو برود تا اینکه دچار ترس و نوسان در شرایط خطرناک شود.
ز سامان تعلقها پریشانی غنیمت دان
همه دام است اگر این رشته‌ها بر یکدگر پیچد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که این بیانی دارد درباره‌ی توجه به روابط و وابستگی‌های زندگی. وقتی انسان در دنیای مادی و تعلقات گرفتار می‌شود، احساس بی‌نظمی و سردرگمی پیدا می‌کند. با این حال، می‌توان این پریشانی را فرصتی ارزشمند دانست. اگر این وابستگی‌ها به طرز مناسبی در هم پیچیده شوند، ممکن است به شکل جدیدی از زیبایی و هماهنگی درآیند. بنابراین، می‌توان هر چالشی را به عنوان زمینه‌ای برای رشد و یادگیری دانست.
نزاکت‌گاه نازکیست یارب کلک تصویرم
دو عالم رنگ‌ گرداند سر مویی اگر پیچد
هوش مصنوعی: در جایی که لطافت و نازکی وجود دارد، ای خدا، قلم من می‌تواند تصویری بسازد که حتی اگر یک تار موی آن به دور بیفتد، همه رنگ‌های دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
به رنگ شمع مجنون‌ گرفتار دلی دارم
که زنجیرش گر از پا واکنی چون مو به سر پیچد
هوش مصنوعی: دل من به رنگ شمع، درگیر عشق و شیدایی است. اگر زنجیرش را از پا برداری، مانند مویی که به دور هر چیزی می‌پیچد، دور تو خواهد پیچید.
به انداز خرام او مباد از خودروی بیدل
که ترسم‌ گردش رنگت عنان ناز درپیچد
هوش مصنوعی: به اندازه‌ی قدم‌زنی او نباش، چون می‌ترسم که زیبایی‌ات باعث شود ناز و لحن خاصی در رفتارت به وجود آید.