غزل شمارهٔ ۹۳۳
به روی عالمآرا گر نقاب زلف درپیچد
بیاض صفحهٔ کافور را در مشک تر پیچد
گهی چون طفل اشکمن درآغوش نگه غلتد
گهی چون سبزهٔ مژگان به دامان نظر پیچد
اگر گویم ز زلف خود رهایی ده دل ما را
چو زلفخود سر هر مو ز صدجا بیشترپیچد
به گاه خنده شکّر ریزد از چاک دل گوهر
به وقت خامشی موج گهر را درشکر پیچد
نخیزم چون غبار از راه او بیدل که میترسم
عنان توسن ناز از طریق مهر درپیچد
غزل شمارهٔ ۹۳۲: جنون اندیشهای بگذار تا دل بر هنر پیچدغزل شمارهٔ ۹۳۴: نه با سازهوس جوشد نه برکسب هنرپیچد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به روی عالمآرا گر نقاب زلف درپیچد
بیاض صفحهٔ کافور را در مشک تر پیچد
هوش مصنوعی: اگر زلفهای زیبای عالمآرا مورد توجه قرار گیرد، مانند این است که صفحهٔ سفید کافور در مشک نرم و خوشبو پیچیده شود.
گهی چون طفل اشکمن درآغوش نگه غلتد
گهی چون سبزهٔ مژگان به دامان نظر پیچد
هوش مصنوعی: گاهی همچون کودکی، اشکهایم را در آغوش تو میزنم و گاهی چون سبزهای با مژگانم، در دامان نگاهت پیچ میخورم.
اگر گویم ز زلف خود رهایی ده دل ما را
چو زلفخود سر هر مو ز صدجا بیشترپیچد
هوش مصنوعی: اگر بگویم که زلفت را از دل من جدا کن، دل من مانند زلف تو به شدت در هم پیچیده است و حتی بیشتر از هر رشتهای دیگر.
به گاه خنده شکّر ریزد از چاک دل گوهر
به وقت خامشی موج گهر را درشکر پیچد
هوش مصنوعی: در زمان خنده، شکر از دل ریخته میشود و در زمان سکوت، امواج گوهری در شکر پیچیده میشود.
نخیزم چون غبار از راه او بیدل که میترسم
عنان توسن ناز از طریق مهر درپیچد
هوش مصنوعی: نمیخواهم مانند غبار از مسیر او برخواهم، چون از این میترسم که اسب ناز تو از مسیر عشق منحرف شود.