گنجور

غزل شمارهٔ ۹۱۵

تا عرق‌،‌گلبرگ حسنت یک دوشبنم آب داد
خانهٔ خورشید رخت ناز بر سیلاب داد
کس به ضبط دل چه پردازد که عرض جلوه ات
حیرت آیینه را هم جوهر سیماب داد
در محبت غافل از آداب نتوان زبستن
حسن‌ گوش حلقه‌های زلف را هم تاب داد
نرگس مست بتان را وانکرد از خواب ناز
آنکه عاشق را چو شبنم دیده بیخواب داد
هرزه جولان بود سعی جستجوهای امید
یاس گل‌کرد و سراغ مطلب نایاب داد
می‌تپد خلقی به خون از یاد استغنای ناز
بیش ازین نتوان دم تیغ تغافل آب داد
خواب امنی در جهان بی‌تمیزی داشتم
چشم واکردن سرم در عالم اسباب داد
داشت غافل سرکشیهای شباب از طاعتم
قامت خم‌گشته یاد ازگوشهٔ محراب داد
اضطراب‌شعله عرض مسند خاکستر است
هرکه رفت ازخویش عبرت بر من بیتاب داد
استقامت در مزاج عافیت خون کرده‌ام
رشتهٔ امید من نگسسته نتوان تاب داد
بی‌طراوت بود بیدل‌ کوچه‌باغ انتظار
گریهٔ نومیدی آخر چشم ما را آب داد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا عرق‌،‌گلبرگ حسنت یک دوشبنم آب داد
خانهٔ خورشید رخت ناز بر سیلاب داد
هوش مصنوعی: تا زمانی که عرق گلبرگ زیبای تو چند قطره آب به خود گرفت، خانهٔ خورشید بر زیبایی تو ارادت ورزید و به سیلاب عشق بر خود ناز کرد.
کس به ضبط دل چه پردازد که عرض جلوه ات
حیرت آیینه را هم جوهر سیماب داد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند به درستی احوال دل را بیان کند، زیرا زیبایی تو حتی به آینه‌ها هم شکوه و درخشش خاصی می‌بخشد.
در محبت غافل از آداب نتوان زبستن
حسن‌ گوش حلقه‌های زلف را هم تاب داد
هوش مصنوعی: در عشق، اگر به اصول و آداب توجه نکنیم، نخواهیم توانست زیبایی‌های دیگر را هم تحمل کنیم.
نرگس مست بتان را وانکرد از خواب ناز
آنکه عاشق را چو شبنم دیده بیخواب داد
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و سرخوش، خواب لطیف و راحت را از جوانان خوش‌چهره می‌گیرد، زیرا عشق و محبت، مانند شبنم، خواب را از چشمان عاشق می‌رباید.
هرزه جولان بود سعی جستجوهای امید
یاس گل‌کرد و سراغ مطلب نایاب داد
هوش مصنوعی: جویندگان امید گاهی به بن‌بست می‌رسند، اما همچنان به تلاش خود ادامه می‌دهند و در نهایت به آنچه که نمی‌توان یافت، نزدیک می‌شوند.
می‌تپد خلقی به خون از یاد استغنای ناز
بیش ازین نتوان دم تیغ تغافل آب داد
هوش مصنوعی: جمعی به خاطر بی‌توجهی و خودخواهی در درد و رنج کشیده‌اند و دیگر نمی‌توانند از ناز و غفلت فاصله بگیرند.
خواب امنی در جهان بی‌تمیزی داشتم
چشم واکردن سرم در عالم اسباب داد
هوش مصنوعی: در جهانی پر از آشفتگی و بی‌نظمی، خواب آرامی داشتم، اما وقتی چشمانم را باز کردم، متوجه شدم که مشغول به کارها و مسائل دنیوی هستم.
داشت غافل سرکشیهای شباب از طاعتم
قامت خم‌گشته یاد ازگوشهٔ محراب داد
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، نافرمانی‌ها و سرکشی‌های من باعث شده که از اطاعت و بندگی دور شوم. اکنون که به یاد عبادت و راز و نیاز می‌افتم، احساس ندامت و خمیدگی دارم.
اضطراب‌شعله عرض مسند خاکستر است
هرکه رفت ازخویش عبرت بر من بیتاب داد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر کس که از خود واقعی‌اش دور می‌شود و به بی‌قراری می‌افتد، در واقع با تمام وجودش در حال گم کردن آرامش و هویت خود است. او باید از تجربه‌ها و نشانه‌ها عبرت بگیرد و بداند که این بی‌تابی، نشانه‌ای از دوری‌اش از خودش است.
استقامت در مزاج عافیت خون کرده‌ام
رشتهٔ امید من نگسسته نتوان تاب داد
هوش مصنوعی: من در مقابل سختی‌ها و مشکلات صبور و مقاوم بوده‌ام، و هرگز امیدم را از دست نداده‌ام. نمی‌توانم بیشتر از این فشارها را تحمل کنم.
بی‌طراوت بود بیدل‌ کوچه‌باغ انتظار
گریهٔ نومیدی آخر چشم ما را آب داد
هوش مصنوعی: کوچه‌ باغ انتظار بی‌روح و بی‌طراوت است و در نهایت گریه و ناامیدی، چشمان ما را سیراب می‌کند.