غزل شمارهٔ ۹۰۹
شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
از تقاضای هوس کردم می این جام تلخ
پختگی در طبع ناقص بیدماغ تهمت است
دود میآید برون از چوبهای خام تلخ
امتداد عمر برد از چشم ما ذوق نگاه
کهنگیها کرد آخر مغز این بادام تلخ
دشمن امن است موقع ناشناسی دم زدن
زندگی بر خود مکن چون مرغ بیهنگام تلخ
حرص زر آنگه حلاوت اختراع وهم کیست
کامها در جوش صفرا میشود ناکام تلخ
بیصداعی نیست شهرتهای اقبال جهان
موجچین زد بسکه شد آب عقیق ازنام تلخ
جوهر فطرت مکن باطل به تمهید غرض
ای بسا مدحی که شد زین شیوه چون دشنام تلخ
بسکه دارد طبع خلق از حقگذاری انفعال
دادن جان نیست اپنجا چون ادای وام تلخ
انتظار صید مطلبسخت راحت دشمن است
خواب نتوانیافت جز در دیدههای دام تلخ
گر ز ادبار آگهی بگذر ز اقبال هوس
ترک آغاز حلاوت نیست چون انجام تلخ
میکند بیدل تبسم زهر چشمش را علاج
پستهاش خواهد نمک زد گر شود بادام تلخ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
از تقاضای هوس کردم می این جام تلخ
هوش مصنوعی: لبان شیرین او با من صحبت کرد، اما از روی ناامیدی و درخواستی از میل و هوس، جام تلخی را از شراب خواستم.
پختگی در طبع ناقص بیدماغ تهمت است
دود میآید برون از چوبهای خام تلخ
هوش مصنوعی: پخته شدن و به کمال رسیدن در شخصی که هنوز ناتوان و بیفکر است، به نوعی اتهام به حساب میآید. زیرا مانند این است که دود از چوبهای خام و نارس بیرون میآید و نشاندهندهای از نارسایی و ناپختگی آنهاست.
امتداد عمر برد از چشم ما ذوق نگاه
کهنگیها کرد آخر مغز این بادام تلخ
هوش مصنوعی: زندگی به قدری دیرپا و طولانی شده که احساس خستگی و کهنگی در ما به وجود آمده است، در حالی که در واقع این احساس، ناشی از تلخی و دشواریهای زندگی است.
دشمن امن است موقع ناشناسی دم زدن
زندگی بر خود مکن چون مرغ بیهنگام تلخ
هوش مصنوعی: در زمانهایی که مشخص نیست دشمن کیست و چه نقشهای در سر دارد، بر خودت ن worries داشته باش و زندگی را بهراحتی نگذران. مثل مرغی که به موقع و مناسب پرواز نمیکند و در نتیجه به خطر میافتد، تو هم در شرایط نامناسب و ناشناخته، از زندگی بیاحتیاط لذت نبر.
حرص زر آنگه حلاوت اختراع وهم کیست
کامها در جوش صفرا میشود ناکام تلخ
هوش مصنوعی: خواب و خیالات شیرین به خاطر داشتن طمع و حرص به ثروت به تلخی و ناامیدی منجر میشود و دلها را به افکار منفی و ناامیدکننده مشغول میکند.
بیصداعی نیست شهرتهای اقبال جهان
موجچین زد بسکه شد آب عقیق ازنام تلخ
هوش مصنوعی: در جهان، هیچ موفقیتی بدون چالش و سختی به دست نمیآید. با وجود این که نامهای بزرگ در تاریخ تاثیرگذار بودهاند، از مشکلات و دشواریهای فراوانی عبور کردهاند و این تلخیها در نهایت به زیبایی و ارزشی چون عقیق تبدیل میشود.
جوهر فطرت مکن باطل به تمهید غرض
ای بسا مدحی که شد زین شیوه چون دشنام تلخ
هوش مصنوعی: خودت را به خاطر اهداف خاص نغلطان و از فطرت واقعیات دور نکن؛ زیرا گاهی ستایشهایی که از این راه به دست میآید، مانند ناسزاهای تلخ است.
بسکه دارد طبع خلق از حقگذاری انفعال
دادن جان نیست اپنجا چون ادای وام تلخ
هوش مصنوعی: خلقت انسان به خاطر تأثیرات و حقایق عمیق، آنقدر متحول شده که گاهی نمیتواند واکنش طبیعی خود را نشان دهد. همین امر باعث میشود که، در اینجا، احساسات و دین انسان به سختی وامدار و تلخ گشته است.
انتظار صید مطلبسخت راحت دشمن است
خواب نتوانیافت جز در دیدههای دام تلخ
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی شکار هستی، باید بدانی که آرامش دشمن در انتظار توست. برای فرار از خواب آلودگی و غفلت، جز در چشمان دامی تلخ نمیتوانی بیدار بمانی.
گر ز ادبار آگهی بگذر ز اقبال هوس
ترک آغاز حلاوت نیست چون انجام تلخ
هوش مصنوعی: اگر از بدشانسی و ناکامی آگاه شوی، دیگر از خوششانسی و امید به خوبی چشمپوشی کن؛ چون اگر شروع شیرینی داشته باشی، پایان آن حتماً تلخ خواهد بود.
میکند بیدل تبسم زهر چشمش را علاج
پستهاش خواهد نمک زد گر شود بادام تلخ
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و دلنشین او میتواند مثل درمانی برای زهر چشمی که دارد، باشد. اما اگر او به تلخی بگراید، ممکن است دیگر از شیرینی و لطافتش خبری نباشد.
حاشیه ها
1389/12/02 02:03
ناشناس
ابرام به معنی اصرار و پافشاری ست

بیدل دهلوی