غزل شمارهٔ ۹۰۸
باز از پانگشت لعل نو خط دلدار سرخ
غنچهاش آمد برون از پرده زنگار سرخ
از فریب نرگس مخمور او غافل مباش
بی بلایی نیست رنگ چهره بیمار سرخ
آن بهار ناز دارد میل حسرتخانهام
میتوان کردن چو برگ گل در و دیوار سرخ
زین گلستان درکمین لالهزار دیگرم
عالمی محو گل و من داغ آن دستار سرخ
بیگداز درد نتوان داد عرض نشئهای
باده هم میگردد از خون خوردن بسیار سرخ
قتل ارباب هوس بر اهل دل مکروه نیست
گر به خون گاو سازد برهمن زنار سرخ
سعی ظالم در گزند خلق دارد عرض ناز
نیش پایی تا نگردد نیست روی خار سرخ
شوق خون شد کز جگر رنگی به دامان آوریم
لیک کو اشکیکه باشد یک چکیدنوار سرخ
رنگها دارد فلک مغرور آرایش مباش
جامهات زین خم نمیآید برون هر بار سرخ
از گداز وهم هستی عشق ساغر میزند
آتش از خاشاک خوردن میکند رخسار سرخ
خون حسرت کشتگان در پرده رنگ حناست
دامن قاتل بود دستی که سازد یار سرخ
پیکرم از ناتوانی یک رگ گل خون نداشت
تا دم تیغ تومیکردم به آن مقدار سرخ
خانه گر سطری ز رمز الفتش انشا کند
گردد از غیرت به رنگ شعلهام طومار سرخ
عاشقان را موج خون میباید از سر بگذرد
همچو گل از رنگ بیدردی مکن دستار سرخ
اینچنین گر ناله خونآلود خواهد کرد گل
عندلیب ما چو طوطی می کند منقار سرخ
رنگ وهمی هم اگر جوشد ز هستی مفت ماست
کاین لباس تیره نتوان ساختن بسیار سرخ
عافیت رنگی ندارد در بهار اعتبار
بیدل از درد است چشم اهل این گلزار سرخ
غزل شمارهٔ ۹۰۷: دم سرد بسته به پیش خود چقدر دماغ فسرده یخغزل شمارهٔ ۹۰۹: شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز از پانگشت لعل نو خط دلدار سرخ
غنچهاش آمد برون از پرده زنگار سرخ
هوش مصنوعی: دوباره لعل زیبای دلبر به یادمان آمد و رنگ سرخ غنچهاش از پرده زنگار سرخ بیرون آمد.
از فریب نرگس مخمور او غافل مباش
بی بلایی نیست رنگ چهره بیمار سرخ
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت نرگس مست او غافل نشو، زیرا بدون درد و رنج، رنگ چهره بیمار هرگز قرمز نخواهد شد.
آن بهار ناز دارد میل حسرتخانهام
میتوان کردن چو برگ گل در و دیوار سرخ
هوش مصنوعی: در این بهار زیبا و دلربا، حسرتی در دلم وجود دارد که میتوانم آن را همانند سرخی گل، بر دیوار و اطرافم بپاشم.
زین گلستان درکمین لالهزار دیگرم
عالمی محو گل و من داغ آن دستار سرخ
هوش مصنوعی: در این عالم خوشبو و پر از گل، من در حالی که به زیباییهای آن غوطهورم، هنوز درد و یاد آن دستار سرخ را در دل دارم.
بیگداز درد نتوان داد عرض نشئهای
باده هم میگردد از خون خوردن بسیار سرخ
هوش مصنوعی: درد و رنج نمیتواند به راحتی احساس خوشحالی یا سرمستی را به انسان منتقل کند. حتی شراب نیز از عذاب و رنج فراوان تیره و سرخ میشود.
قتل ارباب هوس بر اهل دل مکروه نیست
گر به خون گاو سازد برهمن زنار سرخ
هوش مصنوعی: کشتن کسانی که در پی هوس و تمایلات نفسانی هستند، برای افرادی که دلهای پاک و معنوی دارند، ناپسند نیست، حتی اگر این کار باعث ریختن خون گاوی شود که به عنوان قربانی به مناسبتهای مذهبی تقدیم میشود.
سعی ظالم در گزند خلق دارد عرض ناز
نیش پایی تا نگردد نیست روی خار سرخ
هوش مصنوعی: ظالم تلاش میکند که مردم را آزار دهد، اما در عین حال از خود آسیبپذیری نشان میدهد تا آسیب نبیند، چرا که نمیخواهد زخمهای عمیق و دردناکی را تجربه کند.
شوق خون شد کز جگر رنگی به دامان آوریم
لیک کو اشکیکه باشد یک چکیدنوار سرخ
هوش مصنوعی: عشق و شوقی در دل دارم که میخواهم به خاطر آن با همه وجودم احساساتم را ابراز کنم، اما افسوس که حتی یک قطره اشک سرخ هم برای نشان دادن درد و غم من نیست.
رنگها دارد فلک مغرور آرایش مباش
جامهات زین خم نمیآید برون هر بار سرخ
هوش مصنوعی: آسمان با زیباییهایش رنگها و جلوههای خاصی دارد، اما تو نباید به این ظواهر فریبنده وابسته باشی. لباس تو به این زیباییها ربطی ندارد و هر بار که زنده میگردی، باید درخشان و زنده باشی.
از گداز وهم هستی عشق ساغر میزند
آتش از خاشاک خوردن میکند رخسار سرخ
هوش مصنوعی: عشق همچون جامی است که از شعلههای وهم و خیال زندگی پر شده و این شعلهها باعث سرخی چهره میشود، همانطور که آتش از کاه برخاسته است.
خون حسرت کشتگان در پرده رنگ حناست
دامن قاتل بود دستی که سازد یار سرخ
هوش مصنوعی: خون ندبه و اندوه کشتهشدگان در رنگ حنا پنهان است، و دست قاتل، یار سرخ را به وجود میآورد.
پیکرم از ناتوانی یک رگ گل خون نداشت
تا دم تیغ تومیکردم به آن مقدار سرخ
هوش مصنوعی: بدن من از ناتوانی به قدری ضعیف بود که هیچ رگ خونی نداشت و وقتی تیغ را به سمت خود میبردم، حتی به اندازهای که خون برود و سرخ شود، در من نبود.
خانه گر سطری ز رمز الفتش انشا کند
گردد از غیرت به رنگ شعلهام طومار سرخ
هوش مصنوعی: اگر خانهای تنها یک خط از رمز محبتش را بنویسد، به خاطر غیرتش، به رنگ شعلههای آتش، تبدیل به یک طومار قرمز میشود.
عاشقان را موج خون میباید از سر بگذرد
همچو گل از رنگ بیدردی مکن دستار سرخ
هوش مصنوعی: عاشقان باید در عشق و احساسات شور و هیجانی عمیق داشته باشند، مانند گل که از بیدردی و بیاحساسی دور است و رنگش سرخ است.
اینچنین گر ناله خونآلود خواهد کرد گل
عندلیب ما چو طوطی می کند منقار سرخ
هوش مصنوعی: اگر گل عندلیب به این شکل نالههای خونین سر دهد، مانند طوطی با منقار سرخ میشود.
رنگ وهمی هم اگر جوشد ز هستی مفت ماست
کاین لباس تیره نتوان ساختن بسیار سرخ
هوش مصنوعی: اگر حتی رنگی از خیال و توهم بر روی هستی بیفتد، این بیارزشی است، چرا که نمیتوان با این لباس تیره، سرخی و زیبایی واقعی را بسیار به دست آورد.
عافیت رنگی ندارد در بهار اعتبار
بیدل از درد است چشم اهل این گلزار سرخ
هوش مصنوعی: در بهار، آرامش و خوشی هیچ رنگ و نشانی ندارد، چرا که درد و رنج باعث شده است که آدمهای این باغ، به زیباییهای آن بیاعتنا باشند.

بیدل دهلوی