غزل شمارهٔ ۹۰۵
مگو طاق و سرایی کردهام طرح
دل عبرت بنایی کردهام طرح
ز نیرنگ تعلقها مپرسید
برای خود بلایی کردهام طرح
ببینم تا چها میبایدم دید
چو هستی خودنمایی کردهام طرح
نگارستان رنگ انفعال است
اگر چون و چرایی کردهام طرح
ز آثار بلندیهای طاقت
همین دست دعایی کردهام طرح
شکست رنگ باید جمعکردن
که تصویر فنایی کردهام طرح
چو صبحم نقشبند طاق اوهام
نفسواری هوایی کردهام طرح
سراسر تازه گلزار خیالم
خیابان رسایی کردهام طرح
هوای وعدهٔ دیدار گرم است
قیامت مدعایی کردهام طرح
ندارم شکوه نذر خویش اما
نیاز افسوننوایی کردهام طرح
چرا چون آبله بر خود نبالم
سری در زیر پایی کردهام طرح
نه گلزاریست منظورم نه فردوس
برای خنده جایی کردهام طرح
به این طارم مناز ای اوج اقبال
که من یک پشت پاییکردهام.طرح
بیا بیدل که درگلزار معنی
زمین دلگشایی کردهام طرح
غزل شمارهٔ ۹۰۴: خلقی از پهلوی قدرت قصر و ایوان کرد طرحغزل شمارهٔ ۹۰۶: موی پیری بست بر طبع حسد تخمیر صلح
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگو طاق و سرایی کردهام طرح
دل عبرت بنایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: نگو که من برای خودم کاخ و عمارت ساختهام، بلکه از دل من تجربه و عبرتی به یادگار باقی مانده است.
ز نیرنگ تعلقها مپرسید
برای خود بلایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: از حقایق و وابستگیها سوال نکن؛ چون برای خودم دردسری درست کردهام.
ببینم تا چها میبایدم دید
چو هستی خودنمایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: من میخواهم ببینم تا چه چیزهایی را باید ببینم، چون من خود را به نمایش گذاشتهام و نقشی را ایفا کردهام.
نگارستان رنگ انفعال است
اگر چون و چرایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: اگر در زیبایی و هنر به روشی منفعلانه نگاه کنیم و هیچ پرسش یا شکایتی نداشته باشیم، نتیجهاش همان حالتی خواهد بود که در یک نگارستان مشاهده میشود.
ز آثار بلندیهای طاقت
همین دست دعایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: از نشانههای بلندی و عظمت طاقت خود، دعایی را با همین دست کاشتهام.
شکست رنگ باید جمعکردن
که تصویر فنایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: باید رنگها را جمع کنیم و ترسیمهایی از فنا و زوال را به نمایش بگذاریم.
چو صبحم نقشبند طاق اوهام
نفسواری هوایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: من مانند سپیدهدمی هستم که در نشانههای خیال نفس میکشم و برای خودم طرحی را ایجاد کردهام.
سراسر تازه گلزار خیالم
خیابان رسایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: در ذهنم فضای زیبایی از گلزارهایی تازه و خوشبو را طراحی کردهام که در آن خیابانهایی دلانگیز و دلنشین وجود دارد.
هوای وعدهٔ دیدار گرم است
قیامت مدعایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: هوا با یاد دیدار دلپذیر است، چون در روز قیامت مدعایی کردهام که همیشه در ذهنم هست.
ندارم شکوه نذر خویش اما
نیاز افسوننوایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: من به خاطر نذر و نیاز خود شکایت ندارم، اما به خاطر عشق و محبت، درخواست چیزی را به یاد دارم که به من آرامش بخشد.
چرا چون آبله بر خود نبالم
سری در زیر پایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: چرا باید به خود ببالم وقتی که همچون آبلهای در زیر پای دیگران قرار دارم؟
نه گلزاریست منظورم نه فردوس
برای خنده جایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: من نه به گلزار اشاره میکنم، نه به بهشت برای شادی، بلکه جایی را طراحی کردهام که برای خندیدن مناسب است.
به این طارم مناز ای اوج اقبال
که من یک پشت پاییکردهام.طرح
هوش مصنوعی: به این اوج موفقیت من حسادت نکن، چرا که من یک بار تو را از خود دور کردهام.
بیا بیدل که درگلزار معنی
زمین دلگشایی کردهام طرح
هوش مصنوعی: بیا بیدل، که در باغ معانی دلم را شاد کردهام.

بیدل دهلوی