گنجور

غزل شمارهٔ ۹۰۳

شب‌که حسنش برعرق پیچید سامان قدح
ناز مستی بود گلباز چراغان قدح
محو آن‌کیفیتیم از ما به غفلت نگذری
عالم آبی‌ست سیر چشم‌گریان قدح
هرکجا در یاد چشمت گریه‌ای سر می‌کنیم
می‌دریم از هر نم اشکی‌ گریبان قدح
در خراباتی که مستان ظرف همت چیده‌اند
نه فلک یک شیشه است از طاق نسیان قدح
فرصت‌ اینجا گردش‌ چشمی‌ و از خود رفتنی‌ست
اینقدر هستی نمی‌ارزد به دوران قدح
بوی رنگی برده‌ای گرد سرش‌کردانده‌گیر
باده‌ات یک پر زدن وارست مهمان قدح
مشرب انصاف ما خجلت‌کش خمیازه نیست
لب نمی‌آید به هم از شکر احسان قدح
چشم‌ اگر بی‌نم شد امید گداز دل قوی‌ست
شیشه دارد گردنی در رهن تاوان قدح
گر دل از تنگی برآید لاف آزادی بجاست
ناز مشرب نیست جز بر دست و دامان قدح
میکشان پر بی‌نوایند از بضاعتها مپرس
می‌کند وام عرق از شیشه عریان قدح
استعارات خیالی چند برهم بسته‌ایم
عمرها شد می‌پرد عنقا به مژگان قدح
فرصتت مفت‌است بیدل چند غافل زیستن
چشمکی دارد هوای نرگسستان قدح

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب‌که حسنش برعرق پیچید سامان قدح
ناز مستی بود گلباز چراغان قدح
هوش مصنوعی: در شب، زیبایی حسن مانند عطر در فضا پخش شد و حالت خاصی به شراب داد. حالتی شبیه به گل و سرخی که در جام درخشید.
محو آن‌کیفیتیم از ما به غفلت نگذری
عالم آبی‌ست سیر چشم‌گریان قدح
هوش مصنوعی: ما در حالتی هستیم که به شدت از آن غافل هستیم، در حالی که در دنیای اطراف، آبی آسمانی وجود دارد و چشمان ما پر از اشک است.
هرکجا در یاد چشمت گریه‌ای سر می‌کنیم
می‌دریم از هر نم اشکی‌ گریبان قدح
هوش مصنوعی: هر جا که در یاد چشمانت اشکی بریزد، ما به خاطر آن اشک، از هر قطره‌اش شراب می‌نوشیم.
در خراباتی که مستان ظرف همت چیده‌اند
نه فلک یک شیشه است از طاق نسیان قدح
هوش مصنوعی: در مکانی که مشتاقان و شیداها هدف و آرزوهای خود را به تصویر کشیده‌اند، نه در آسمان بلکه تنها در یک شیشه که از فراموشی ساخته شده، جامی وجود دارد.
فرصت‌ اینجا گردش‌ چشمی‌ و از خود رفتنی‌ست
اینقدر هستی نمی‌ارزد به دوران قدح
هوش مصنوعی: فرصت‌ها در این دنیا زودگذر و موقتی هستند، و زندگی آنقدر ارزشمند نیست که بخواهیم به خاطر آن، زمان زیادی را صرف کنیم و خود را از دست بدهیم.
بوی رنگی برده‌ای گرد سرش‌کردانده‌گیر
باده‌ات یک پر زدن وارست مهمان قدح
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به لذتی دارد که از نوشیدن شراب به وجود می‌آید. گویی بوی خوشی از رنگ شراب در فضا پراکنده شده و فردی که در حال نوشیدن است، به خاطر خوشحالی و سرخوشی، احساس آزادی می‌کند و از تنهایی خود رها می‌شود. در کل، این احساس به نوعی دعوت به جشن و شادی است و نشان‌دهنده حالتی شاداب و مهمان‌نواز در لحظه‌ای از زندگی است.
مشرب انصاف ما خجلت‌کش خمیازه نیست
لب نمی‌آید به هم از شکر احسان قدح
هوش مصنوعی: ما در رفتارمان انصاف را رعایت می‌کنیم و خجالت نمی‌کشیم. در اثر لطف و محبت به یکدیگر، لب‌هایمان به هم نمی‌رسند و پیوسته در حال شکرگزاری هستیم.
چشم‌ اگر بی‌نم شد امید گداز دل قوی‌ست
شیشه دارد گردنی در رهن تاوان قدح
هوش مصنوعی: اگر چشم‌ها بدون اشک شوند، امید به حل مشکل دل همچنان قوی است. شیشه‌ای که گردن آن در گرو پرداخت هزینه‌ی یک جام است، نمادی از fragility و شکنندگی در این وضعیت است.
گر دل از تنگی برآید لاف آزادی بجاست
ناز مشرب نیست جز بر دست و دامان قدح
هوش مصنوعی: اگر دل از تنگی و فشار آزاد شود، در آن صورت می‌توان از آزادی سخن گفت. اما ناز و زیبایی نوشیدنی‌ها فقط در دستان و دامان جام‌ها است.
میکشان پر بی‌نوایند از بضاعتها مپرس
می‌کند وام عرق از شیشه عریان قدح
هوش مصنوعی: مستمندان مست و بی‌پناهی هستند و نباید از دارایی‌هایشان سوال کرد. آن‌ها از لیوان خالی، عرق می‌نوشند و درد خود را فراموش می‌کنند.
استعارات خیالی چند برهم بسته‌ایم
عمرها شد می‌پرد عنقا به مژگان قدح
هوش مصنوعی: سال‌هاست که با تخیلات و تصورات خیالی خود مشغولیم و در این میان، لحظات ناب زندگی را از دست می‌دهیم و مانند پرنده‌ای افسانه‌ای، فقط در آرزوهایمان پرواز می‌کنیم.
فرصتت مفت‌است بیدل چند غافل زیستن
چشمکی دارد هوای نرگسستان قدح
هوش مصنوعی: زندگی تو بی‌هزینه و بی‌فایده است؛ چرا که غافل از گذر زمان هستی. این لحظات زودگذر، همچون یک چشمک، فرصت را از دست می‌دهد. به یاد داشته باش که دنیا به زیبایی یک باغ نرگس است و باید از آن نهایت استفاده را ببری.