غزل شمارهٔ ۹
آخر ز فقر بر سر دنیا زدیم پا
خلقی به جاه تکیه زد و ما زدیم پا
فرقی نداشت عزت و خواری در این بساط
بیدار شد غنا، به طمع تا زدیم پا
از اصل دور ماند جهانی به ذوق فرع
ما هم یک آبگینه به خارا زدیم پا
عمریست طعمهخوار هجوم ندامتیم
یارب چرا چو موج به دریا زدیم پا
زین مشت پر که رهزن آرام کس مباد
بر آشیان الفت عنقا زدیم پا
قدر شکست دل نشناسی ستمکشیست
ما بیخبر به ریزهٔ مینا زدیم پا
طی شد به وهم عمر، چه دنیا چه آخرت
زین یک نفس تپش به کجاها زدیم پا
مژگان بسته سیر دو عالم خیال داشت
از شوخی نگه به تماشا زدیم پا
شرم سجود او عرقی چند ساز کرد
کز جبههسودنی به ثریا زدیم پا
واماندگی چو موج گهر بیغنا نبود
بر عالمی ز آبلهٔ پا زدیم پا
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم
لغزیدنی که بر همه اعضا زدیم پا
بیدل ز بس سراسر این دشت کلفت است
جز گرد برنخاست به هرجا زدیم پا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آخر ز فقر بر سر دنیا زدیم پا
خلقی به جاه تکیه زد و ما زدیم پا
هوش مصنوعی: در نهایت بر مشکلات و تنگدستی پیروز شدیم و به جایی رسیدیم که دیگران به مقام و قدرت تکیه کردند، اما ما با اعتماد به نفس و قدرت خود، به جلو رفتیم.
فرقی نداشت عزت و خواری در این بساط
بیدار شد غنا، به طمع تا زدیم پا
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در دنیای مادی و واقعی، تفاوتی میان عظمت و خفت نیست. در این فضایی که هستیم، پس از بیداری از خواب غفلت، به درک و حس کردن زیبایی و خوشیها پرداختیم و به دنبال آن رفتیم.
از اصل دور ماند جهانی به ذوق فرع
ما هم یک آبگینه به خارا زدیم پا
هوش مصنوعی: دنیا از اصل و ریشه خود فاصله گرفته و تنها به ظواهر و فرعیات توجه دارد. ما هم به همین راه رفته و یک تکه شیشه را بر روی خاک گذاشتیم.
عمریست طعمهخوار هجوم ندامتیم
یارب چرا چو موج به دریا زدیم پا
هوش مصنوعی: ما سالهاست که از پشیمانی رنج میبریم. ای کاش نمیرفتیم و به دریا پا نمیگذاشتیم.
زین مشت پر که رهزن آرام کس مباد
بر آشیان الفت عنقا زدیم پا
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر بیان میکند که نباید به هیچ کس که باعث آرامش ما میشود، آسیب برسانیم. ما در آشیانه خود به تنهایی و آرامش زندگی میکنیم و نخواهیم گذاشت کسی به این آرامش آسیب بزند.
قدر شکست دل نشناسی ستمکشیست
ما بیخبر به ریزهٔ مینا زدیم پا
هوش مصنوعی: قدردانی از دل شکسته را نمیدانی، و این ظلمی است. ما بدون آگاهی، پا بر روی تکهای از مینا گذاشتیم.
طی شد به وهم عمر، چه دنیا چه آخرت
زین یک نفس تپش به کجاها زدیم پا
هوش مصنوعی: عمر ما در خیال و تصور به سرعت سپری شد، چه در دنیا و چه در آخرت، و در این یک لحظهی تپش قلب، به کجاها سفر کردیم.
مژگان بسته سیر دو عالم خیال داشت
از شوخی نگه به تماشا زدیم پا
هوش مصنوعی: از مژگان او، دنیای خیال برامده بود و با یک نگاه شوخی، ما را به تماشا دعوت کرد.
شرم سجود او عرقی چند ساز کرد
کز جبههسودنی به ثریا زدیم پا
هوش مصنوعی: خجالت و شرم از سجدهاش باعث شد که عرقی بر پیشانیام نشسته بود، بهطوری که از جبههام به سوی آسمان و ستارهها پا گذاشتم.
واماندگی چو موج گهر بیغنا نبود
بر عالمی ز آبلهٔ پا زدیم پا
هوش مصنوعی: گرمایی که در دل دریا وجود دارد، بدون علت و بیفایده نیست. ما در دنیای خود، همچون افرادی که دچار درد و رنج هستند، از مشکلات و سختیها عبور میکنیم.
چون اشک شمع در قدم عجز داشتیم
لغزیدنی که بر همه اعضا زدیم پا
هوش مصنوعی: ما در حالتی از ناتوانی و شکست قرار داشتیم که انگار مثل اشک شمع در حال ذوب شدن بودیم و به همین خاطر نتوانستیم به درستی قدم برداریم و در نتیجه همهچیز از کنترلمان خارج شد.
بیدل ز بس سراسر این دشت کلفت است
جز گرد برنخاست به هرجا زدیم پا
هوش مصنوعی: این دشت وسیع و پر از کلفت، بیدل را به حدی غرق کرده که هر جا قدم گذاشتیم، هیچ گرد و خاکی بلند نشد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1389/02/10 10:05
علی شکوهی
در مصراع دوم بیت اول با توجه به فضای کلی شعر و گذشتن از دنیا و رسیدن به مقام فقردر مصراع اول مطرح است لغط چاه که بی وجه مینماید احتمالا جاه jah باشد چرا که خلقی ممکن است به جاه تکیه نمایند نه چاه و اصولا پا به جاه زدن که نادیده قلمداد کردن دنیاست مناسب است و به هر حال کسی به چاه پا نمی زند.
---
پاسخ: با تشکر، با مطابقت با نسخهٔ چاپی مطابق فرمودهٔ شما «جاه» صحیح است. تصحیح شد.
1389/07/18 07:10
محمدباقر
در ابیات 4 و 5 و 7 بهتر است بین کلمه آخر "پا" و کلمه قبل از آن فاصله گذاشته شود
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1393/06/27 20:08
عبدالغفار
در بیت 6 مصراع دوم کلمه "ریزهٔ" بجای "ریزة " نوشته شود !
خدا نگهدارتان