گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸۷

در لاف حلقه ر‌با مزن به ترانه‌های بیان‌کج
که مباد خنده‌نما شود لب دعویت ز زبان‌ کج
ز غرور دعوی سروvی به فلک می‌رسدت سری
سر تیغ اگر به درآ‌وری که خم است پیش فسان کج
ز غبار جاده ی معصیت نشدیم محرم عافیت
به ‌کجاست منزل غافلی ‌که فتد به راه ‌روان ‌کج
دل و دست باخته طاقتم سر وپای‌گمشده همتم
قلم‌شکسته‌ کجا برد رقم عرق به بنان‌کج
ستم‌ است بر خط مسطر از خم و پیج لغزش خامه‌ات
ره راست متهم‌ کجی نکنی ز سعی عنان‌ کج
به صلاح طینت منقلب نشوی زیان زدهء هوس
که چو جنسهای‌ دگر کسی نخرد کجی ز دکان‌ کج
سر خوان نعمت عافیت نمکی است حرف ملایمش
تو اگر از این مزه غافلی غم لقمه خور به دهان کج
خلل طبیعت راستان نشود کشاکش آسمان
ز خدنگ جوهر راستی نبرد تلاش کمان کج
من بیدل از طرق ادب نگزیده‌ام ره دامنی
که ز لغزش آبله‌زا شود قدم یقین به ‌گمان‌ کج

اطلاعات

وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در لاف حلقه ر‌با مزن به ترانه‌های بیان‌کج
که مباد خنده‌نما شود لب دعویت ز زبان‌ کج
هوش مصنوعی: در صحبت‌های خود از کلمات زشت و ناپسند استفاده نکن، چون این کار ممکن است موجب شود که دعوت و سخنان تو به شکل قبیحی به نظر برسد.
ز غرور دعوی سروvی به فلک می‌رسدت سری
سر تیغ اگر به درآ‌وری که خم است پیش فسان کج
هوش مصنوعی: اگر با خودخواهی و فخرفروشی به دنبال بلندپروازی باشی، مانند انسانی که سرش به آسمان می‌رسد، متوجه می‌شوی که حتی اگر بر روی تیغ قدم بگذاری، به خاطر خمیدگی و محوریت فریب، به کج‌راهی می‌روی.
ز غبار جاده ی معصیت نشدیم محرم عافیت
به ‌کجاست منزل غافلی ‌که فتد به راه ‌روان ‌کج
هوش مصنوعی: از آلودگی‌های راه گناه نتوانستیم به آرامش و عافیت برسیم. به کجا باید برویم که غافل‌ها قرار دارند و راهی پیدا کنیم؟
دل و دست باخته طاقتم سر وپای‌گمشده همتم
قلم‌شکسته‌ کجا برد رقم عرق به بنان‌کج
هوش مصنوعی: دل و دستان من در حال آسیب‌پذیری و ناتوانی هستند، صبر و طاقت من تمام شده و تلاش‌هایم بی‌حاصل مانده است. حالا نمی‌دانم کجا باید بروم یا چگونه به اهدافم دست یابم، چرا که تمام زحماتم به هدر رفته و حالتی از ناامیدی و سرگشتگی به من دست داده است.
ستم‌ است بر خط مسطر از خم و پیج لغزش خامه‌ات
ره راست متهم‌ کجی نکنی ز سعی عنان‌ کج
هوش مصنوعی: بر خطی که نوشته شده، ظلم است؛ از طریق خم و پیچ‌ها، خطاهای قلم تو مانع از راست بودن آن می‌شود. باید سعی کنی که در هدایت درست، انحراف نداشته باشی.
به صلاح طینت منقلب نشوی زیان زدهء هوس
که چو جنسهای‌ دگر کسی نخرد کجی ز دکان‌ کج
هوش مصنوعی: به نفع تو نیست که تغییر کنی و به خواسته‌هایت تن بدهی، زیرا مانند کسانی که به خاطر داشتن نقص و ایراد قابل فروش نیستند، تو هم به بی‌ارزشی خواهی رسید و کسی تو را نخواهد خرید.
سر خوان نعمت عافیت نمکی است حرف ملایمش
تو اگر از این مزه غافلی غم لقمه خور به دهان کج
هوش مصنوعی: بر سر سفره آسایش، فرمایش‌های نرم و دلنشین مانند نمک است. اگر از این طعم زیبا بی‌خبر هستی، باید با اندوه و ناامیدی زندگی کنی.
خلل طبیعت راستان نشود کشاکش آسمان
ز خدنگ جوهر راستی نبرد تلاش کمان کج
هوش مصنوعی: اگر طبیعت راستین دچار نقص شود، مبارزات آسمانی به آن آسیب نمی‌زند. تلاش‌های غیرصادقانه و نادرست نمی‌تواند بر جوهر حقیقت تأثیر بگذارد.
من بیدل از طرق ادب نگزیده‌ام ره دامنی
که ز لغزش آبله‌زا شود قدم یقین به ‌گمان‌ کج
هوش مصنوعی: من به خاطر آداب و ادب، راهی را انتخاب نکرده‌ام که به خاطر لغزش‌ها و اشتباهات به سمت ناامیدی و تردید برود.