گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸

کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش را
آب آیینه محال است‌کشد آتش را
بر زبان راست روان را نرود حرف خطا
خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را
استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار
شمع ناچار به خودکوچه دهد آتش را
کینه‌سازی المی نیست که زایل‌گردد
روزوشب سینه پرازتیر بود ترکش را
از چه پرواز بزرگی نفروشد زاهد
ریش برتافته‌کم نیست بزاخفش را
بگذر از خرقه اگر صافی مشرب خواهی
کز نمد می‌گذرانند می بیغش را
ناله‌ای هست اگرگریه عنان‌کوته کرد
ابر ازبرق چرا هی نکند ابرش را
مژه‌ای بازکن از چاک کتان هستی
نتوان دید به چشم دگرآن مهوش را
دام ماگرم‌روان نیست تعلق بیدل
خارپا مانع جولان نشود آتش را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش را
آب آیینه محال است‌کشد آتش را
هوش مصنوعی: تنها کسی که متقی و با حیا باشد، می‌تواند به جزای اعمالش برسد؛ اما شخص سرکش و بی‌حیا نمی‌تواند به راحتی به آتش بیفتد یا عذاب ببیند، زیرا شرایط و ویژگی‌های خاصی دارد که او را در امان نگه‌دارد.
بر زبان راست روان را نرود حرف خطا
خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را
هوش مصنوعی: فردی که زبانش درست و صادق است، هرگز حرف نادرستی نمی‌زند و قلم او تنها به بیان سخنان زیبا و دلنشین می‌پردازد.
استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار
شمع ناچار به خودکوچه دهد آتش را
هوش مصنوعی: استخوانم مانع راه تیر عشق محبوب نخواهد شد؛ شمع ناچار آتش را به کوچه خود می‌دهد.
کینه‌سازی المی نیست که زایل‌گردد
روزوشب سینه پرازتیر بود ترکش را
هوش مصنوعی: کینه‌ورزی درد و رنجی است که روز و شب از دل نمی‌رود و مانند تیر در سینه باقی می‌ماند.
از چه پرواز بزرگی نفروشد زاهد
ریش برتافته‌کم نیست بزاخفش را
هوش مصنوعی: زاهدی که موی خود را به خاطر زهد و پارسایی خود بلند کرده است، از چه پرواز بزرگی دست می‌کشد؟ در واقع، برتری و قدرتی که در شور و شوق زندگی وجود دارد، کم از قدرت یک پرنده تیزپرواز نیست.
بگذر از خرقه اگر صافی مشرب خواهی
کز نمد می‌گذرانند می بیغش را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی روحی پاک و خالص داشته باشی، باید از ظواهر و جامه‌های مادی بگذری، چرا که شراب ناب از عبور از میان چیزهای غیرضروری می‌گذرد.
ناله‌ای هست اگرگریه عنان‌کوته کرد
ابر ازبرق چرا هی نکند ابرش را
هوش مصنوعی: اگر ابر از باران و رعد و برق خالی شود، چرا همچنان ناله و گله‌ای وجود دارد؟ این اشاره به تألم و اندوهی است که در دل وجود دارد، حتی اگر نشانه‌های تظاهر آن کم شده باشد.
مژه‌ای بازکن از چاک کتان هستی
نتوان دید به چشم دگرآن مهوش را
هوش مصنوعی: چشمانت را به آرامی باز کن، زیرا زیبایی‌ات را نمی‌توان به هیچ راه دیگری دید.
دام ماگرم‌روان نیست تعلق بیدل
خارپا مانع جولان نشود آتش را
هوش مصنوعی: دام ماگرم‌روان به این معنی است که اگر کسی در رفتار و احساساتش متعادل نباشد، نمی‌تواند به راحتی پیشرفت کند. تعلق بیدل، اشاره به این دارد که وابستگی به چیزهای ناپایدار و بی‌معنی مانع از پیشرفت روحی و احساسی می‌شود. همچنین، خارپا به عنوان مانع در مسیر حرکت و پیشرفت، نشان می‌دهد که مشکلات و موانع نمی‌توانند آتش وجود را خاموش کنند، بلکه آن آتش می‌تواند به فعالیت و تلاش ادامه دهد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۸ به خوانش عندلیب