گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۵

نسزد به وضع فسردگی ز بهار دل مژه بستنت
که ‌گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت
مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس
چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت
به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی
نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت
چه نمود فرصت بیش وکم‌که رمیدی از چمن عدم
ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی
نفسی‌ که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت
همه دم ز قلزم‌ کبریا تب شوق می‌زند این صلا
که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت
چه وفاست بیدل سخت‌جان‌ که دم جد‌‌ایی دوستان
جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت

اطلاعات

وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نسزد به وضع فسردگی ز بهار دل مژه بستنت
که ‌گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت
هوش مصنوعی: بهار نباید باعث افسردگی و بی‌حوصلگی شود، زیرا دل باید با زیبایی و عطر گل‌ها پر شود و غنچه‌ها باید با لطافت و فشار گل‌ها شکفته شوند.
مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس
چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت
هوش مصنوعی: ای حبابی که در جستجوی بقا هستی، به خودت فشار نیاور. درد و رنجی که نفس سرکش به دل ما وارد کرده، چقدر گره و پیچ در زندگی‌مان ایجاد کرده و رشته زندگی‌امان را گسسته است.
به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی
نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت
هوش مصنوعی: با زحمت و پیچیدگی، در پی لذت‌های زودگذر هستی، اما هنوز به حالتی از سرخوشی و غرق شدن در لذت واقعی نرسیده‌ای، چرا که در پی لحظه‌ای بی‌پروایی به خاطر ناامیدی و ناکامی‌ات هستی.
چه نمود فرصت بیش وکم‌که رمیدی از چمن عدم
ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
هوش مصنوعی: چه فرصتی برای بهره‌برداری باقی مانده است که از دنیای عدم فرار کرده‌ای و رنگ تمام نشدن را تجربه می‌کنی، همچون شعله‌ای که در برزخ جستجو می‌کند.
تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی
نفسی‌ که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت
هوش مصنوعی: تو صدای جمعی هستی که از عشق پر شور است، اما چرا این گونه بی‌حس و غافل به نظر می‌رسی؟ نفسی که گیتار را می‌زند، اما هیچ نشانی از بیداری و رهایی در تو نیست.
همه دم ز قلزم‌ کبریا تب شوق می‌زند این صلا
که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت
هوش مصنوعی: هر لحظه از بزرگی و عظمت عالم، شور و شوقی در دل ایجاد می‌شود و صدایی به گوش می‌رسد که تو را از فریب خوردن به خاطر زیبایی‌های زودگذر دنیا هشدار می‌دهد. به این نکته توجه کن که این دنیا تنها به مدت کوتاهی پایدار است و نباید به زیبایی‌های زودگذر آن دل ببندی.
چه وفاست بیدل سخت‌جان‌ که دم جد‌‌ایی دوستان
جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت
هوش مصنوعی: وفای بیدل بسیار است، حتی وقتی که دوستان از هم جدا می‌شوند، دل زجر کشیده‌اش آنقدر درد می‌کشد که خونش درمی‌آید از حیای وجودش.