غزل شمارهٔ ۸۶
هرکجا تسلیم بندد بر میان شمشیر را
میکندچون موجگوهر بیزبان شمشیر را
سرکشی وقف تواضعکنکه برگردون هلال
میکندگاهی سپرگاهیکمان شمشیر را
تا به خود جنبی سپر افکندهٔ خاکی و بس
گو بیاویزد غرور از آسمان شمشیر را
بسمل آهنگان، تسلیمت مهیا کردهاند
جبههٔ شوقیکه داند آستان شمشیر را
حسن تا سر داد ابرو را به قتل عاشقان
قبضه شدانگشت حیرت در دهان شمشیر را
گشت از خوابگران چشمت به خون ما دلیر
میکند بیباکتر سنگ فسان شمشیر را
زایل از زینت نگردد جوهر مردانگی
قبضهٔ زر از برش مانع مدان شمشیر را
بر شجاعت پیشه ننگ است از تهور دم مزن
حرف جوهر برنیاید از زبان شمشیر را
بسمل موج میام زخمم همان خمیازه است
در لب ساغرکن ای قاتل نهان شمشیر را
نوبهار عشرتم بیدلکه با این لاغری
خون صیدمکرد شاخ ارغوان شمشیر را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکجا تسلیم بندد بر میان شمشیر را
میکندچون موجگوهر بیزبان شمشیر را
هوش مصنوعی: هر جا که تسلیم در برابر شمشیر شود، مانند موجی که به گوهر بیزبان اطرافش میچرخد، در آنجا شمشیر نیز گویی به حرکت درمیآید و قدرت خود را نشان میدهد.
سرکشی وقف تواضعکنکه برگردون هلال
میکندگاهی سپرگاهیکمان شمشیر را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به رابطه میان سرکشی و فروتنی اشاره میکند. او میگوید که باید در مواقعی که لازم است، از خود سرکشی نشان دهی، اما در جاهای دیگر تواضع و فروتنی را پیشه کنی. به این معنا که گاهی باید قوی و استوار باشی و در برابر مشکلات به مانند سپری از خود دفاع کنی، و در مواقعی دیگر مثل کمانی که به آرامی کشیده میشود، باید نرم و ملایم باشی. در واقع، این احساسات متضاد به ما یادآوری میکند که برای زندگی بهتر، باید در مواقع مناسب از هر کدام بهره ببریم.
تا به خود جنبی سپر افکندهٔ خاکی و بس
گو بیاویزد غرور از آسمان شمشیر را
هوش مصنوعی: تا زمانی که خود را در معرض خطرات قرار ندادهای و از ترس به زمین فرو افتادهای، غرور به همراه قدرتی که از آسمان آمده، باید در تو تجلی یابد.
بسمل آهنگان، تسلیمت مهیا کردهاند
جبههٔ شوقیکه داند آستان شمشیر را
هوش مصنوعی: آهنگها و نغمهها آمادهی تسلیم هستند و جبههای از شوق برپا کردهاند که تنها کسی میداند که چگونه در برابر شمشیر استقامت کند.
حسن تا سر داد ابرو را به قتل عاشقان
قبضه شدانگشت حیرت در دهان شمشیر را
هوش مصنوعی: حسن با بالا بردن ابرویش قلب عاشقان را مجذوب خود کرد و مانند شمشیری که در دهان کسی گیر کرده باشد، همه را در شوک و حیرت قرار داد.
گشت از خوابگران چشمت به خون ما دلیر
میکند بیباکتر سنگ فسان شمشیر را
هوش مصنوعی: وقتی چشمت از خواب سنگین بیدار میشود، دلیرتر از شمشیری میکنی که به خون ما آغشته است.
زایل از زینت نگردد جوهر مردانگی
قبضهٔ زر از برش مانع مدان شمشیر را
هوش مصنوعی: مردانگی هرگز از بین نمیرود و زیبایی واقعی در آن نهفته است. نگذارید که ثروت و زرنگی مانع از قدرت و استحکام شما شود، چون سلاح اصلی شما در مبارزه همان شجاعت و جوانمردی است.
بر شجاعت پیشه ننگ است از تهور دم مزن
حرف جوهر برنیاید از زبان شمشیر را
هوش مصنوعی: دلاوری به معنای شجاعت واقعی است و نادرست است که تنها به خاطر هیجانات زودگذر و بدون فکر عمل کنیم. سخنان ارزشمند از کسی برمیآید که عمیقاً فکر کند و حساب شده عمل کند، نه از فضایی که تنها به قدرت سلاح تکیه دارد.
بسمل موج میام زخمم همان خمیازه است
در لب ساغرکن ای قاتل نهان شمشیر را
هوش مصنوعی: من همچون موجی که به آرامی حرکت میکند، زخمهایم را نشان میدهم و این زخمها همانند خمیازهای هستند. ای قاتل مخفی، برایم کار بساز و سلاحات را به کار ببر.
نوبهار عشرتم بیدلکه با این لاغری
خون صیدمکرد شاخ ارغوان شمشیر را
هوش مصنوعی: بهار تازهای آغاز شده و با این که من لاغر هستم، شاخ ارغوان به مانند شمشیر، مرا صید کرده است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/06/18 11:09
حمید زارعی
در بیت چهارم کاما بعد از (آهنگان) اضافی هست
باید به این صورت خونده بشه
بسمل آهنگانِ تسلیمت مهیا کردهاند...