اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا بهکی در پرده دارم آه بیتأثیر را
از وداع آرزو پر میدهم این تیر را
هوش مصنوعی: چقدر طول بکشد که همچنان آه بیتأثیرم را پنهان نگهدارم؟ من این تیر را از وداع آرزو پر میکنم.
کلبهٔ مجنون چوصحرا ازعمارت فارغاست
بام و در حاجت نباشد خانهٔ زنجیر را
هوش مصنوعی: کلبهی مجنون، مانند صحرا است که از ساختمانها خالی است، چون سقف و در ندارد. بنابراین، خانهای که زنجیر دارد، نیازی به در و دیوار ندارد.
رنگ زردما عیار قدرتعشق است وبس
این طلا بیپرده دارد جوهر اکسیر را
هوش مصنوعی: رنگ زرد به نماد و نشانهای از توانایی و قدرت عشق تبدیل شده است. این طلا که بسیار روشن و خالص است، نشاندهنده جوهر واقعی و گرانبهای اکسیر عشق است.
ما تحیرپیشگان را اضطراب دیگر است
پرزدن در رنگخون شد بسمل تصویر را
هوش مصنوعی: در این جا اشاره شده که افرادی که در حیرت و شگفتی قرار دارند، اضطرابی متفاوت دارند. پرواز کردن در رنگ خون به نوعی به تعبیر و تجسمی از درد و رنج اشاره دارد. به طور کلی، این بیت نشاندهنده تضاد بین حالتهای احساسی و تجربههای عمیق انسانی است.
آسمان باآنکجی شمعبساطش راستی است
حلقهٔ چشم کمان نظاره داند تیر را
هوش مصنوعی: آسمان با انحرافش، مانند شمعی است که در حال روشن کردن فضای خود است و حقیقت را نمایان میکند. حلقهٔ چشم کمان به نظاره تیر میپردازد، به معنای این که چشمهایش به دقت و توجه به آنچه در حال رخ دادن است، مینگرد.
کوشش بیدست و پایان از اثر نومید نیست
انتظار دام آخر میکشد نخجیر را
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش بیوقفه و بدون نتیجه هرگز بیفایده نیست؛ چرا که انتظار برای رسیدن به هدف، در نهایت میتواند ما را به موفقیت برساند، مانند شکارچی که برای گرفتن شکار صبر میکند.
جسم کلفتخیز در زندان تعمیرت گداخت
از شکستن قفلکن این خانهٔ دلگیر را
هوش مصنوعی: بدن سنگین و قوی من در بند تو در حال تغییر و تحول است، زیرا کسی که قفل این دل ناامید را میشکند، دردها و محدودیتهایی را که در این زندان وجود دارد، از بین میبرد.
عرض هستی در خمار انفعال افتادن است
گردش رنگ است ساغر مجلس تصویر را
هوش مصنوعی: وجود آدمی در حالتی خاص، شبیه به نشئگی و رخوت به سر میبرد. مانند اینکه رنگها در یک دورانی در ساغری که تصویر مجلس را نشان میدهد، در حال چرخش و تغییرند.
بسمل ما بسکه از ذوق شهادت میتپد
تیغ قاتل میشمارد فرصت تکبیر را
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وضوح نشان میدهد که قاتل از شوق و ذوق شهادت به تپش افتاده و لحظهای را که باید تکبیر را بگوید، برایش مهم میشمارد. به این معناست که او احساس هیجان و اشتیاقی دارد که در لحظهی سرنوشتساز شهادت، فرصت را غنیمت شمرده و آمادگی خود را برای به پایان رساندن این کار نشان میدهد.
وحشت مجنون ما را چاره نتوان یافتن
حلقهکرد اندیشهٔ ضبط صدا زنجیر را
هوش مصنوعی: ما درد و اضطراب مجنون را نمیتوانیم درمان کنیم. افکار ما مانند زنجیری هستند که نمیتوانیم آن را بشکنیم، انگار که صدا را در یک حلقه محبوس کردهایم.
نیست در بیداری موهوم ما بیحاصلان
آنقدر خوابیکهکس زحمت دهد تعبیر را
هوش مصنوعی: در واقع، در بیداری و واقعیتمان، ما بیفایدههایی هستیم که حتی خوابهای ما هم به اندازهای نیست که کسی دردسر تعبیر کردنش را به خود بدهد.
پوشش حال است بیدل ساز حفظ آبرو
بینیامی میکند بیجوهر این شمشیر را
هوش مصنوعی: پوشش و ظاهر چیزی است که بیدل به آن نگاه میکند، و برای حفظ آبرو باید در آرامش زندگی کرد؛ اما بیارزشی و کمعمق بودن این شمشیر به معنای نداشتن ارزش واقعی آن است.
حاشیه ها
1395/08/26 12:10
حمید زارعیِ مرودشت
کوششِ بیدست و پایان، از اثر نومید نیست
انتظارِ دام، آخر میکُشد نخجیر را
.
بیدلدهلوی
.
.
دست و پا زدن و تلاشهای در ظاهر بیهودهی ما که در حقیقت موجوداتی کوچک هستیم، آنقدرها هم بی تاثیر نیست
.
وقتی شکاری در دام میفتد، بر اثرِ بی تحرکی و در حالت انتظار قرار گرفتن، میمیرد
.
پس همین تلاشهای کمی که ما میکنیم، خودش ما را از مرگ نجات میدهد. گیریم که این تلاشها به جایی نرسد.
.
به راهِ بادیه رفتن، به از نشستنِ باطل
که گر مراد نیابم، به قدرِ وسع بکوشم
.
(عالیجناب سعدی)
.
.
و از زیباییهای معمول در شعر بیدل چند معنایی بودن اشعارش است
.
اگر در همین بیت (میکُشد) را (میکِشد) بخوانیم معنا متفاوت میشود اما مضمون باز همان است
.
با این رویکرد:
.
کوششِ بیدست و پایان، از اثر نومید نیست
انتظارِ دام، آخر میکِشد نخجیر را
.
تلاشِ افراد بی دست و پا هم در نهایت به نتیجه میرسد، همانطور که دام، در جایی بی حرکت افتاده و تنها تلاشش انتظار کشیدن است، در نهایت موفق به کشیدنِ شکار در خود میشود
.
در هر دو معنا، مضمونِ بیت این است که تلاش کردن، هرچند کم و جزئی، در نهایت نتیجهای خواهد داشت.
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
1395/08/29 02:10
مجتبی خراسانی
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/در بند آن مباش که نشنید یا شنید
1398/10/23 20:12
rezasafari
آقای خراسانی دست مریزاد
1398/10/23 20:12
rezasafari
آقای خراسانی ! دست مریزاد