اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق اگر در جلوه آرد پرتو مقدور را
از گداز دل دهد روغن چراغ طور را
هوش مصنوعی: اگر عشق خود را نشان دهد، نور مقدسی از دل به وجود میآید که همچون روغن چراغ، توانایی درخشیدن و روشنی دادن را دارد.
عشق چون گرم طلب سازد سرِ پرشور را
شعلهٔ افسرده پندارد چراغ طور را
هوش مصنوعی: عشق وقتی که با شدت و حرارت جستجو شود، احساسات پرشور و غلیظ را به عنوان یک آتش کمنور و بیروح میبیند، همانطور که چراغ کوه طور به نظر میرسد.
بینیازی بسکه مشتاق لقای عجز بود
کرد خال روی دست خود سلیمان مور را
هوش مصنوعی: عشق و آرزوی دیدار به قدری در دل او قوی شده بود که حتی خود را به خلوص عشق نشان داد و به سلیمان هم گفت که مانند مور، کوچک و حقیر به نظر میآید.
از فلک بی ناله کام دل نمیآید به دست
شهد خواهی آتشی زن خانهٔ زنبور را
هوش مصنوعی: از آسمان بدون زحمت و ناله، چیزی که دل را شاد کند به دست نمیآید. اگر خواهان شهد هستی، باید آتشی به خانه زنبورها بیفکنی.
از شکست دل چه عشرتها که برهم خورد و رفت
موی چینی شام جوشاند از سحر فغفور را
هوش مصنوعی: از دلشکستگی چه شادیهایی که از بین رفت و گذشت. موی بلند و درخشان چین در سحرگاه، مانند جوشیدن فغفور، در حالتی آرام و زیبا بود.
آرزومند تو را سیر گلستان آفت است
نکهت گل تیغ باشد صاحب ناسور را
هوش مصنوعی: خواستهام این است که در باغ گل غرق در زیبایی تو باشم، اما بوی خوش گل مانند نیزهای است که به جراحت دل میزند.
سوختن در هر صفت منظور عشق افتاده است
مشربِ پروانه از آتش نداند نور را
هوش مصنوعی: عشق در هر ویژگی و صفتی که وجود دارد، به نوعی به سوختن و از بین رفتن اشاره دارد. پروانه، که با آتش در ارتباط است، نمیداند که نور چیست و تنها جذب آتش میشود.
صاف و دُردی نیست در خمخانهٔ تحقیق لیک
دار بالا بُرد شور نشئهٔ منصور را
هوش مصنوعی: در خمخانهٔ تحقیق هیچ چیز بهسادگی نیست، اما شور و حال نشئهٔ منصور برمیخیزد.
گر دلی داری، تو هم خون ساز و صاحبنشئه باش
مِی شدن مخصوص نبود دانهٔ انگور را
هوش مصنوعی: اگر دل داری، تو هم به جمع عاشقان بپیوند و مستی کن؛ چون مستان فقط مختص دانههای انگور نیست و هر کسی میتواند به حال خوش برسد.
در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل
بی عصا راه دهن معلوم باشد کور را
هوش مصنوعی: در مسیر بهرهمندی از خود، کسی نیازی به توجیه ندارد. بدون نیاز به راهنما، راه مشخص است حتی برای آنکه کور باشد.
خوشنما نبود به پیری عرضانداز شباب
لاف گرمی سرد باشد نکهت کافور را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در سنین بالا، زیبایی و جوانی به نمایش گذاشتن کار پسندیدهای نیست. اگر حالتی گرم و سرزنده نباشد، عطر خوش کافور هم جذابیت زیادی نخواهد داشت. به عبارتی، زیبایی و نشاط در پیری جلب توجه نمیکند و تنها در جوانی ارزشمند است.
بر امید وصل مشکل نیست قطع زندگی
شوقِ منزل میکند نزدیک، راه دور را
هوش مصنوعی: به امید رسیدن به معشوق، زندگی سختی ندارد. اشتیاق به خانه و آرامش، مسیرهای دشوار را نزدیک و آسان میکند.
نغمه هم در نشئهپیمایی قیامت میکند
موج می تار است بیدل کاسهٔ طنبور را
هوش مصنوعی: در روز قیامت، نوازش و نغمهای مانند موج، به فضای روحانی و فراگیر زندگی میپیوندد و بیدل، گویی کاسهٔ طنبور را به حرکت درآورده است.
حاشیه ها
1394/05/24 01:07
عبدالغفار
فرد 7 :
مشرب پروانه از آتش نداند نور را
1394/11/30 07:01
شیر احمد شهاب
در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل
1396/05/18 21:08
عبذالغفار
مقطع غزل اصلاح شود :
نغمه هم در نشه پیمائی قیامت میکند
موج می تار است بیدل کاسهٔ طنبور را
در مصراع دوم بیت هفتم «ز» علی القاعده، باید به «از» تغییر یابد. لازم است عرض کنم در ثبت تایپی دیوان بیدل زحمات زیادی کشیده شده است. لکن اصلاحهای زیادی هم میخواهد.
بنده را نرسد که از بیدل، آن هم قافیه پردازی اش ایرادی بگیرم. اما در جمع غزلهای فراوان خلاق المعانی، شاید گاهی ندانسته، تسامحی رفته است. مثلاً «چراغ طور» را در مصراع دوم و چهارم غزل ملاحظه کنید که از مقوله تکرار است و ردالقافیه هم محسوب نمیشود. بنده نسخه تصحیح شده استاد مولایی را دم دست ندارم، اما میتوان به ضرس قاطع گفت که برای این اشکال کاتبان، وجهی باید اندیشیده شود.
همچنین است مصرّع بودن دو بیت آغازین. این شبهه به وجود میآید که یکی از آن دو مطلع است.