غزل شمارهٔ ۷۸
ای آب رخ از خاک درت دیدهٔ تر را
سرمایه ز خونگرمی داغ تو جگر را
تاگشت خیال تو دلیل ره شوقم
جوشیدن اشک آبله پاکرد نظر را
شد جوش خطت پردة اسرار تبسم
پوشید هجوم مگس این تنگ شکر را
رسوای جهانگرد مرا شوخی حسنت
جز پردهدری جوشگلی نیست سحر را
تاکی مژهام از نم اشکیکه ندارد
بر خاک درت عرضهکند حال جگر را
بر طبع ضعیفان ز حوادث المی نیست
خاشاککندکشتی خود موج خطر را
دانا نبود از هنر خویش برومند
از میوة خود بهره محال است شجر را
آیینه به آرایش جوهر چه نماید
شوخی عرق جبههٔ ماکرد هنر را
زنهار به جمعیت دل غره مباشید
آسودگی از بحر جداکردگهر را
ای بیخبر از فیض اثرهای ندامت
ترسم نفشاری به مژه دامن تر را
ازکیسه بریهای مکافات بیندیش
ای غنچهگره چندکنی خردة زر را
بیدل چه بلاییکه زتوفان خروشت
در راه طلب پی نتوان یافت اثر را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای آب رخ از خاک درت دیدهٔ تر را
سرمایه ز خونگرمی داغ تو جگر را
هوش مصنوعی: ای آبی که به خاطر چهرهات از خاک برگرفته شدهای، دیدهی تر من به عشق تو باخته است و این عشق، مانند خون گرمی که دل را آتش میزند، برای من سرمایهای گرانبهاست.
تاگشت خیال تو دلیل ره شوقم
جوشیدن اشک آبله پاکرد نظر را
هوش مصنوعی: زمانی که یاد تو در ذهنم میآید، اشک شوق بر چشمانم میریزد و این احساس عمیق، باعث میشود که نگاه و حسم به دنیا تغییر کند.
شد جوش خطت پردة اسرار تبسم
پوشید هجوم مگس این تنگ شکر را
هوش مصنوعی: خوشنویسی تو آشکار کننده رازهای پنهان است، اما افسوس که حمله مگسها به این شیرینیهای محدود، آن را تحت تأثیر قرار داده است.
رسوای جهانگرد مرا شوخی حسنت
جز پردهدری جوشگلی نیست سحر را
هوش مصنوعی: حسنت که مانند یک شوخی است، باعث شده من در برابر جهانیان شرمنده شوم. این زیبایی تنها یک پردهبرداری از گل نیست، بلکه به حقیقت واقعی بیداری صبح را دارد.
تاکی مژهام از نم اشکیکه ندارد
بر خاک درت عرضهکند حال جگر را
هوش مصنوعی: چقدر منتظرم که اشکهایم را بر روی خاک درگاه تو بریزم، آنهم در حالی که جگرم به تنگ آمده است.
بر طبع ضعیفان ز حوادث المی نیست
خاشاککندکشتی خود موج خطر را
هوش مصنوعی: افراد ضعیف نمیتوانند با مشکلات بزرگی که به وجود میآید، درست و منطقی برخورد کنند. آنها به سادگی میتوانند با فشار و حوادث لحظهای، کشتی زندگیشان را در میان امواج خطر غرق کنند.
دانا نبود از هنر خویش برومند
از میوة خود بهره محال است شجر را
هوش مصنوعی: کسی که به دانش و هنر خود آگاه نیست، نمیتواند از ثمره کار خود بهرهمند شود؛ همانطور که درخت نمیتواند میوهای بثمر آورد اگر به خوبی رشد نکرده باشد.
آیینه به آرایش جوهر چه نماید
شوخی عرق جبههٔ ماکرد هنر را
هوش مصنوعی: آیینه نمیتواند زیبایی جوهر را به خوبی نشان دهد؛ این نشاندهنده این است که شوخیهای ما، حتی با زحمتی که در طراحی هنری داریم، نمیتواند به درستی ماهیت واقعی را نمایان کند.
زنهار به جمعیت دل غره مباشید
آسودگی از بحر جداکردگهر را
هوش مصنوعی: خود را فریب ندهید و به جمعیت دل خوش نکنید، چرا که آسایش از آن کسی نیست که خود را از درد و رنج جدا کرده باشد.
ای بیخبر از فیض اثرهای ندامت
ترسم نفشاری به مژه دامن تر را
هوش مصنوعی: ای کسی که از آثار ندامت و پشیمانی بیخبر هستی، میترسم که با یک اشاره، دامن تر و خیس را به چالش بکشانی.
ازکیسه بریهای مکافات بیندیش
ای غنچهگره چندکنی خردة زر را
هوش مصنوعی: به این فکر کن که از دست دادن چیزهای باارزش، چه عواقبی دارد. ای جوان، چرا با بیتوجهی، جواهرات و چیزهای قیمتی را نابود میکنی؟
بیدل چه بلاییکه زتوفان خروشت
در راه طلب پی نتوان یافت اثر را
هوش مصنوعی: ای بیدل، در میانهٔ طوفانهای پر سر و صدایت، چه بر سر راه طلب و خواستهات آمده است که نمیتوان نشانهای از آن یافت؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۷۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/05/18 21:08
عبذالغفار
بیت چهارم باید اصلاح شود :
رسوای جهان کرد مرا شوخی حسنت
جز پرده دری جوش گلی نیست سحر را
بیت هفتم ، فرد دوم: "میوة" به "میوهٔ" اصلاح شود .
بیت یازره ، فرد دوم: "خردة زر" به "خردهٔ زر" اصلاح شود .