غزل شمارهٔ ۷۴۲
برچهرهٔ آثارجهان رنگ سبب نیست
چون آتش یاقوتکه تب دارد و تب نیست
وهماستکه در ششجهتش ریشه دویدهست
سرسبزی این مزرعه بیبرگکنب نیست
چشمی به تأمل نگشودهست نگاهت
بروضع جهانگر عجبت نیست عجب نیست
تا زندهای امید غنا هرزه خیالیست
این آمد ورفت نفست غیرطلب نیست
شغل هوس خواجه مگرگم شود از مرگ
اینحکهٔ هنگامهٔ حرص است جرب نیست
در هیچ صفت داد فضولی نتوان داد
تا دل هوسانشاست جهان جای طلب نیست
دور است شکست دل از آرایش تعمیر
اینکارگه شیشهٔ رنگ است حلب نیست
تسلیموسر وبرگ فضولی چه جنون است
گر ریشهکند دانهات ازکشت ادب نیست
کاملادبان قانع یک سجده جبینند
مشتاق زمینبوس هوس تشنهٔ لب نیست
بیباده دل از زنگ طبیعت نتوان شست
افسوسکه در آینهها آب عنب نیست
بیدل غم روز سیه ازما نتوان برد
چین سحراینجا شکن دامن شب نیست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برچهرهٔ آثارجهان رنگ سبب نیست
چون آتش یاقوتکه تب دارد و تب نیست
هوش مصنوعی: آثار و نشانههای جهان به خاطر یک دلیل خاص یا رنگ خاصی نیستند، مانند اینکه آتش یاقوت رنگی دارد، ولی خود یاقوت هیچ نوع حرارتی ندارد.
وهماستکه در ششجهتش ریشه دویدهست
سرسبزی این مزرعه بیبرگکنب نیست
هوش مصنوعی: این مزرعه با سرسبزیاش، در واقع به خاطر خیالاتی است که در وجودش ریشه دوانده است و بدون آنکه واقعی باشد، به نظر میرسد سرسبز و پر بار است.
چشمی به تأمل نگشودهست نگاهت
بروضع جهانگر عجبت نیست عجب نیست
هوش مصنوعی: نگاه تو به دنیا، در حالی که تأملی در آن نکردهای، نشاندهندهی این است که چیز عجیبی در این جهان وجود ندارد.
تا زندهای امید غنا هرزه خیالیست
این آمد ورفت نفست غیرطلب نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهای، امیدوار به روزی بهتر باش و بدان که این دورانی که در آن قرار داری، تنها یک خیال بیپایه است. نفسهات باید به دنبال آرزوها و اهداف واقعی باشد.
شغل هوس خواجه مگرگم شود از مرگ
اینحکهٔ هنگامهٔ حرص است جرب نیست
هوش مصنوعی: شغل و حرفهی خواجه به خاطر خواستهها و تمایلهایش به زودی از بین میرود؛ زیرا این هیاهو و شلوغی ناشی از حرص و طمع است و کمارزش به نظر میرسد.
در هیچ صفت داد فضولی نتوان داد
تا دل هوسانشاست جهان جای طلب نیست
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در خصوص صفات فضولی به قضاوت بپردازد، زیرا دل انسان همیشه به دنبال خواستهها و آرزوهایش است و هیچچیز در این دنیا نمیتواند جایگزین آن شود.
دور است شکست دل از آرایش تعمیر
اینکارگه شیشهٔ رنگ است حلب نیست
هوش مصنوعی: دل شکسته در این مکان مانند شیشهای رنگی است که نیاز به ترمیم دارد، اما اینجا محلی برای تعمیر یا ساخت نیست.
تسلیموسر وبرگ فضولی چه جنون است
گر ریشهکند دانهات ازکشت ادب نیست
هوش مصنوعی: تسلیم شدن و بیارتباطی به موضوعات بیاهمیت، چه دیوانگیای است اگر ادب و تربیت تو را از ریشه و بنیانت جدا کند.
کاملادبان قانع یک سجده جبینند
مشتاق زمینبوس هوس تشنهٔ لب نیست
هوش مصنوعی: افراد با فرهنگ و دانا به راحتی میپذیرند که یک بار بر زمین سجده کنند، ولی کسی که به دنبال لذت و خواستههای دنیایی است، هرگز به خاطر آن به زمین نخواهد افتاد.
بیباده دل از زنگ طبیعت نتوان شست
افسوسکه در آینهها آب عنب نیست
هوش مصنوعی: دل انسان برای پاک شدن از زنجیرهای دنیا به نوشیدنی نیاز دارد، اما افسوس که در آینهها نمیتوان شراب را پیدا کرد.
بیدل غم روز سیه ازما نتوان برد
چین سحراینجا شکن دامن شب نیست
هوش مصنوعی: غم و اندوه روزهای تیره و تار را نمیتوانیم از دل خود دور کنیم، چون در اینجا در دل شب، نمیتوانیم زیباییهای صبح را ببینیم و احساس کنیم.

بیدل دهلوی