گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۱

نیاز نامهٔ ما عرض سجده عنوانیست
ز خامه آنچه برون ریخت نقش پیشانیست
درین جریده به تسخیر وحشیان خیال
صریر خامه نفس‌سوزی پریخوانیست
سروش انجمن عشق این ندا ‌دارد
که هر چه می‌شنوی نغمهٔ تو می‌دانیست
چه جلوه‌ها که از این انجمن نمی‌گذرد
تو فال آینه زن گر دماغ حیرانیست
مجاز پردهٔ ناموسی حقیقت توست
به هوش باش ‌که زیر لباس عریانیست
دمیده‌ایم چو صبح از طبیعت وحشت
غبار ما همه آثار دامن‌فشانیست
عدم توهم هستی‌ست هرچه باداباد
رسیده‌ایم به آبادیی که وبرانیست
به پیچ و تاب نفس دل مبند فارغ باش
که این غبار تپش‌ کاکل پریشانیست
غرور شیوهٔ اهل ادب نمی‌باشد
سری ‌که موج‌ گهر می‌کشد گریبانیست
قماش فهم نداریم ورنه خوبان را
اتوی پیرهن ناز چین پیشانیست
به جزر و مد تلاطم سبب مخواه و مپرس
محیط سودن کفهای ناپشیمانیست
غبار مهلت هستی کسی چه بشکافد
ز خاک می‌شنویم اینکه باد زندانیست
مکن تهیهٔ آرایش دگر بیدل
چراغ محفل تسلیم چشم قربانیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیاز نامهٔ ما عرض سجده عنوانیست
ز خامه آنچه برون ریخت نقش پیشانیست
هوش مصنوعی: ما برای رسیدن به خواسته‌هایمان، سجده کردن را به عنوان نشانه‌ای از نیاز خود ارائه می‌دهیم و آنچه که از قلم جاری می‌شود، نقش و نگاری است که بر پیشانی ما باقی می‌ماند.
درین جریده به تسخیر وحشیان خیال
صریر خامه نفس‌سوزی پریخوانیست
هوش مصنوعی: در این دنیای شگفت‌انگیز، خیال‌های سرکش و وحشی، مانند صدای قلمی که از درون می‌سوزد، به وضوح در حال حکایت داستان‌های جذاب و عاطفی هستند.
سروش انجمن عشق این ندا ‌دارد
که هر چه می‌شنوی نغمهٔ تو می‌دانیست
هوش مصنوعی: صدای عشق در این جمع به گوش می‌رسد که هر چیزی را که می‌شنوی، آوازی است که متعلق به خود توست و به خودت می‌رسد.
چه جلوه‌ها که از این انجمن نمی‌گذرد
تو فال آینه زن گر دماغ حیرانیست
هوش مصنوعی: در این جمع باشکوه، جلوه‌ها و زیبایی‌های فراوانی وجود دارد که به سرعت از آن عبور نمی‌کند. اگر در خبرگی در فال‌گیری هستی، به یاد داشته باش که شاید در این دنیای حیرت‌انگیز، همه چیز به طور واضح دیده نمی‌شود.
مجاز پردهٔ ناموسی حقیقت توست
به هوش باش ‌که زیر لباس عریانیست
هوش مصنوعی: حجاب و پوشش ظاهری که بر حقیقت تو است، تنها یک مجاز است و باید هوشیار باشی که زیر این لایه‌ی ظاهری، عریانی و واقعیت عمیق‌تری وجود دارد.
دمیده‌ایم چو صبح از طبیعت وحشت
غبار ما همه آثار دامن‌فشانیست
هوش مصنوعی: ما مانند صبح از تاریکی و هول طبیعی برخاسته‌ایم، و تمام نشانه‌های ما از برکت و شکوهی است که داریم.
عدم توهم هستی‌ست هرچه باداباد
رسیده‌ایم به آبادیی که وبرانیست
هوش مصنوعی: نبودن تو، به معنی وجود داشتن نیست؛ هرچه هست، به سرنوشت خود دچار است. ما به محلی رسیده‌ایم که در آن چیزی برای ویرانی نیست.
به پیچ و تاب نفس دل مبند فارغ باش
که این غبار تپش‌ کاکل پریشانیست
هوش مصنوعی: به خودت سخت نگیر و نگران نباش، چون نشانه‌های اضطراب و دلواپسی فقط ناشی از هیجانات مختلف هستند و باید از آنها گذشت.
غرور شیوهٔ اهل ادب نمی‌باشد
سری ‌که موج‌ گهر می‌کشد گریبانیست
هوش مصنوعی: غرور و تکبر از ویژگی‌های افراد فرهیخته و با فرهنگ نیست. شخصی که به دریا و عمق آن می‌نگرد، باید تواضع و فروتنی را در خود داشته باشد.
قماش فهم نداریم ورنه خوبان را
اتوی پیرهن ناز چین پیشانیست
هوش مصنوعی: ما درک درستی از مسایل نداریم، وگرنه زیبایی‌های واقعی مانند چین و شکن جلوه‌دار بر پیشانی خوبان را به وضوح می‌دیدیم.
به جزر و مد تلاطم سبب مخواه و مپرس
محیط سودن کفهای ناپشیمانیست
هوش مصنوعی: در مواجهه با مشکلات و ناملایمات، نباید به دنبال دلیل و علتی برای تلاطمات باشی؛ زیرا در این محیط، انتظارات و تصورات غیرواقعی تنها باعث سردرگمی می‌شوند.
غبار مهلت هستی کسی چه بشکافد
ز خاک می‌شنویم اینکه باد زندانیست
هوش مصنوعی: در زندگی، فرصت‌ها و زمان‌های محدود مانند غبار هستند و هیچ‌کس نمی‌تواند از دنیای مادی و خاکی خود فراتر برود. ما می‌شنویم که مانند بادی، روح یا وجود انسان در دنیای مادی محبوس است.
مکن تهیهٔ آرایش دگر بیدل
چراغ محفل تسلیم چشم قربانیست
هوش مصنوعی: برای زیباتر شدن و جلب توجه دیگران تلاش نکن، زیرا در این محفل، نوری که می‌درخشد از چشم کسی است که به عشق تسلیم شده است.