غزل شمارهٔ ۷۳۰
صفای حال ما مغشوش رنگیست
عدم را نام هستی سخت ننگیست
ز قید سخت جانیها مپرسید
شرار ما قفس فرسوده سنگیست
به هر جا بال عجز ما گشودند
پر پرواز نقش پای لنگی ست
نواهایی که دارد ساز زنجیر
ز شست شهرتمجنون خدنگیست
جهان گرد سویدای که دارد
ز داغ لاله این صحرا پلنگیست
سراپا بالم و از عجز طاقت
چوگل پروازم از رنگی به رنگیست
چو شمع از فکر هستی میگدازم
بغل واکردن جیبم نهنگیست
شکستن شاقی بزم است هشدار
می و مینا و جام اینجا نرنگیست
جهان ، جنس بد و نیکی ندارد
تویی سرمایه هر جا صلح و جنگیست
به یکتایی طرفگردیدنت چند
خیالاندیشی آیینه زنگیست
نواپروردهٔ عجزیم بیدل
درین دریا خم هر موج چنگیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صفای حال ما مغشوش رنگیست
عدم را نام هستی سخت ننگیست
هوش مصنوعی: حال و هوای ما در زندگی، به خاطر رنگها و ظاهری که داریم، دچار آشفتگی و عدم روشنی است. نام وجود و هستی به شدت ناپسند و باورنکردنی به نظر میرسد.
ز قید سخت جانیها مپرسید
شرار ما قفس فرسوده سنگیست
هوش مصنوعی: از پرسش درباره مشکلات و دردهای ما خودداری کن، چرا که زندانی ما فقط یک قفس کهنه و سنگی است.
به هر جا بال عجز ما گشودند
پر پرواز نقش پای لنگی ست
هوش مصنوعی: هر جا که ما به خاطر ناتوانیمان امکان پرواز پیدا کردیم، در واقع تنها نشانهای از ناتوانی و ضعفمان است.
نواهایی که دارد ساز زنجیر
ز شست شهرتمجنون خدنگیست
هوش مصنوعی: نواهایی که از زنجیر به صدا درمیآید، مانند تیرهایی است که از دست مجنون پرتاپ میشود و به شهرت او اشاره دارد.
جهان گرد سویدای که دارد
ز داغ لاله این صحرا پلنگیست
هوش مصنوعی: جهان مانند دشت سرخی است که از داغ لالهها رنگین شده و در آن پلنگی وجود دارد.
سراپا بالم و از عجز طاقت
چوگل پروازم از رنگی به رنگیست
هوش مصنوعی: من تمام وجودم مانند پرندهای است که از عدم تواناییام بیوقفه در حال پرواز است و از رنگی به رنگی دیگر میروم.
چو شمع از فکر هستی میگدازم
بغل واکردن جیبم نهنگیست
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که از فکر و وجود خودم ذوب میشوم و در کنارش، وقتی به دنیای خودم نگاه میکنم، به نوعی با احساس عمیق و پردردی روبرو میشوم.
شکستن شاقی بزم است هشدار
می و مینا و جام اینجا نرنگیست
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به فضایی جشن و شادابی است که در آن، شکستن مینا (ظرف شیشهای) نشانهای از سروری و خوشگذرانی است. به نوعی هشدار میدهد که این محیط، مملو از شادی و لذت است و در کنار می و جام، حاکی از زیبایی و طراوت زندگی است.
جهان ، جنس بد و نیکی ندارد
تویی سرمایه هر جا صلح و جنگیست
هوش مصنوعی: دنیا ذاتاً خوب یا بد نیست و تو کلید هر چیزی هستی؛ هر جا که صلح یا جنگ وجود دارد، تو نقش اصلی را ایفا میکنی.
به یکتایی طرفگردیدنت چند
خیالاندیشی آیینه زنگیست
هوش مصنوعی: به یگانگی و بینظیری تو، چند اندیشه و خیال وجود دارد که مانند آینهای زنگزده عمل میکند.
نواپروردهٔ عجزیم بیدل
درین دریا خم هر موج چنگیست
هوش مصنوعی: ما همچون نوای ناتوانی در این دریا هستیم که هر موج آن نغمهای برای ما به ارمغان میآورد.

بیدل دهلوی