گنجور

غزل شمارهٔ ۷۲۵

موج جنون می‌زند، اشک پریشان ‌کیست
ناله به دل می‌خلد بسمل مژگان ‌کیست
پای روان وداع‌، راه به ‌کوی ‌که برد
دست به دل بسته‌ام‌، محرم دامان ‌کیست
یاد خرام توام‌، می‌برد از خویشتن
قامت برجسته‌ات‌، مصرع دیوان کیست
دیده‌گر از جلوه‌ات میکدهٔ ناز نیست
اشک چکیدن خرام لغزش مستان‌ کیست
سرمه ز خاکم برد چشم غزالان ناز
بخت سیه بر سرم سایهٔ مژگان ‌کیست
لخت دلی در نظر این همه چاک جگر
حیرتم آیینه‌گر شانه‌ گریبان‌ کیست
قطرهٔ ما چون حباب‌، سینهٔ دریا شکافت
همت پرواز ما خندهٔ توفان کیست
گرنه تپشهای دل فال جنون می‌زند
شعله نقاب اینقدر نالهٔ عریان کیست
رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب
آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست
غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام
امت پروانه باش سوختن ایمان کیست
بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم
پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موج جنون می‌زند، اشک پریشان ‌کیست
ناله به دل می‌خلد بسمل مژگان ‌کیست
هوش مصنوعی: موجی از جنون به راه افتاده و اشکی که در دل می‌ریزد، نشان‌دهنده‌ی حالتی آشفته است. در این میان، چشمان زخم‌خورده و غمگین چه کسی را می‌نماید که به دل شنونده اثر می‌گذارد؟
پای روان وداع‌، راه به ‌کوی ‌که برد
دست به دل بسته‌ام‌، محرم دامان ‌کیست
هوش مصنوعی: با پای دل آگاه و آرام، به کدام کوی می‌روم؟ چرا که دلم به محبت کسی گره خورده است و حالا می‌خواهم بدانم که راز دل‌مشغولی‌ام را با چه کسی در میان بگذارم.
یاد خرام توام‌، می‌برد از خویشتن
قامت برجسته‌ات‌، مصرع دیوان کیست
هوش مصنوعی: یاد قدم‌های تو همیشه در ذهن من هست و به خاطر قامت زیبایت، از خودم بی‌خبر می‌شوم. این تصویر تو مرا به شدت مجذوب می‌کند و سوال می‌کنم که این زیبایی و ویژگی‌ها از کیست که این‌قدر تأثیرگذار است.
دیده‌گر از جلوه‌ات میکدهٔ ناز نیست
اشک چکیدن خرام لغزش مستان‌ کیست
هوش مصنوعی: اگر کسی به زیبایی تو نگاه کند، به یاد می‌آورد که میکده‌ای در برابرش نیست. اشک ریزش و نازک‌نارییِ مستان، ناشی از چه کسی است؟
سرمه ز خاکم برد چشم غزالان ناز
بخت سیه بر سرم سایهٔ مژگان ‌کیست
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا و ناز چشم غزالان، از خاک سرمه‌ای به دست آورده‌اند و بر زندگی من که بخت سیاهی دارم، سایه مژگان این زیبایی کیست که بر سرم افتاده است؟
لخت دلی در نظر این همه چاک جگر
حیرتم آیینه‌گر شانه‌ گریبان‌ کیست
هوش مصنوعی: دل بی‌پرده و خالی من با این همه درد و زخم‌هایی که دارم در حیرت است که در این منجلاب، چه کسی می‌تواند همچون آینه، حقیقت را نشان دهد؟
قطرهٔ ما چون حباب‌، سینهٔ دریا شکافت
همت پرواز ما خندهٔ توفان کیست
هوش مصنوعی: قطرهٔ ما مانند حباب است و با تلاش و ارادهٔ بلند ما، به دریا نفوذ می‌کند. چه کسی می‌تواند به خنده و شادی طوفان اشاره کند؟
گرنه تپشهای دل فال جنون می‌زند
شعله نقاب اینقدر نالهٔ عریان کیست
هوش مصنوعی: اگر قلبم بی‌وقفه می‌تپد، به خاطر دیوانگی‌ام است. این آتش زیر نقاب، چه کسی را به این حد از ناله و زاری واداشته است؟
رشتهٔ امواج را، عقده نگردد حباب
آبله در راه شوق مانع جولان‌ کیست
هوش مصنوعی: در طریق عشق و شوق، هیچ مانعی نمی‌تواند مانع پیشرفت و حرکت عواطف شود، حتی اگر مشکلاتی چون حباب آبله وجود داشته باشد.
غیر محبت دگر دین چه و آیین ‌کدام
امت پروانه باش سوختن ایمان کیست
هوش مصنوعی: به جز عشق و محبت، چه دینی باقی مانده است؟ کدام ملت است که مانند پروانه، در آتش عشق بسوزد و ایمانش را حفظ کند؟
بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم
پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست
هوش مصنوعی: ما از این لذت و خوشی که دل را به خواسته‌ها پیوند زده، دست کشیده‌ایم. در این میان، کسی دیگر آرزوی تأمین نیازهای خود را دارد.