گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۶

درگلستانی‌که دل را با اشاراتش سری‌ست
سبزه‌گرگل می‌کند ابروی ناز دلبری‌ست
ذوق پیدا-‌بی قیامت صنعت است آگاه باش
درکمین خودنمابیها پری میناگری‌ست
شش جهت جزکاهش‌و بالیدن‌نیرنگ نیست
اختراع این بس‌،‌که ماه نو، جبین لاغری‌ست
گلفروش است از بهار لاله‌زار این چمن
آتش داغی‌که در پیراهنش خاکستری‌ست
ظرف‌استعداد مستان ساقی‌بزم‌است و بس
باده‌گر خواهی‌همان‌لب‌بازکردن ساغری‌ست
انفعال‌گمرهی در اشراف عجز نیست
خامهٔ تسلیم ما را خط‌کشیدن مسطری‌ست
صورت انگشت زنهاریم و قدی می‌کشیم
در بلندیهای ناخن‌گردن ما را سری‌ست
درشکست‌رنگ‌یکسر ذوق‌راحت‌خفته است
شمع ما سرتا قدم سامان بالین پری‌ست
حرص تا باقی‌ست باید غوطه درحرمان زدن
از توقع‌گر توانی چشم بستن‌گوهری‌ست
یک دو دم درگوشهٔ بی‌مدعایی واکشید
صافی آیینه‌، بیمار نفس را، بستری‌ست
سیر زانو نیز ممکن نیست بی‌فرمان عشق
پیش‌ما آیینه‌است اما به دست دیگری‌ست
نیستم نومید رحمت‌،‌کرد دوتایم‌کرد چرخ
حلقه‌ام‌اما همان‌در پیش‌چشم‌من دری‌ست
خواه‌در صحراست شبنم خواه در آغوش‌گل
هرکجا باشم‌بضاعتها همن‌چشم‌تری‌ست
بیدل از اقبال ترک مدعا غافل مباش
در شکست آرزوها ناامیدی لشکری‌ست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درگلستانی‌که دل را با اشاراتش سری‌ست
سبزه‌گرگل می‌کند ابروی ناز دلبری‌ست
هوش مصنوعی: در یک گلستان که دل را به زیبایی‌هایش مشغول می‌کند، سبزه به آرامی در حال رشد است و گلی با ابروانی ناز به زیبایی دلربایی می‌کند.
ذوق پیدا-‌بی قیامت صنعت است آگاه باش
درکمین خودنمابیها پری میناگری‌ست
هوش مصنوعی: در این بیت به علاقه و شوق افراد نسبت به هنر و صنعت اشاره شده است. از آنجایی که زندگی همه ما در حال گذر است، باید مراقب باشیم که خود را در دام خودنمایی و نمایش‌های ظاهری نیندازیم. درواقع، گفتنی است که باید به سمت فکر و خلاقیت سوق پیدا کنیم و دچار غرور و نمایش‌گری نشویم. این فرایند، مانند هنرمندی است که با ظرافت و دقت، زیبایی‌های واقعی را به تصویر می‌کشد.
شش جهت جزکاهش‌و بالیدن‌نیرنگ نیست
اختراع این بس‌،‌که ماه نو، جبین لاغری‌ست
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که در زندگی، تغییرات و تحولات به خودی خود بی‌اساس و فریبنده‌اند. این گفته به این موضوع اشاره دارد که تمام آنچه که در جوانب مختلف زندگی تجربه می‌کنیم، در نهایت به منزله کاهش و یا رشد واقعی نیست. به نوعی، تصویر و ظاهری که ما از برخی چیزها مانند ماه نو می‌بینیم تنها جلوه‌ای سطحی است و نمی‌تواند حقیقت آنها را بیان کند.
گلفروش است از بهار لاله‌زار این چمن
آتش داغی‌که در پیراهنش خاکستری‌ست
هوش مصنوعی: در این چمن، گلفروشی وجود دارد که لاله‌ها را از بهار می‌چیند. او مانند آتش داغی است که بر تنش خاکستری نشسته و نشان از حرارت و زندگی درونش دارد.
ظرف‌استعداد مستان ساقی‌بزم‌است و بس
باده‌گر خواهی‌همان‌لب‌بازکردن ساغری‌ست
هوش مصنوعی: ظرفی که می‌تواند میزبان عاشقان باشد فقط مخصوص جشن و شراب است. اگر می‌خواهی شراب بنوشی، باید همانند کسی که لیوان را به لب می‌آورد عمل کنی.
انفعال‌گمرهی در اشراف عجز نیست
خامهٔ تسلیم ما را خط‌کشیدن مسطری‌ست
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وضعیتی اشاره دارد که ناتوانی وفعالیت‌های بی‌ثمر را در میان حالاتی از برتری‌ها و ضعف‌ها بیان می‌کند. او می‌گوید که تسلیم شدن و پذیرش سرنوشت، برای او مانند کشیدن خطی بر روی کاغذ است که نشانه‌ای از وضعیت اوست. به این ترتیب، تلاش برای نشان دادن جایی در این جهان، حتی اگر احساس ناتوانی کند، همچنان ادامه دارد.
صورت انگشت زنهاریم و قدی می‌کشیم
در بلندیهای ناخن‌گردن ما را سری‌ست
هوش مصنوعی: ما به گونه‌ای زندگی می‌کنیم که انگشت اشاره‌مان همیشه آماده‌ی هشدار و احتیاط است، و در بالای سر ما، نشانه‌ای وجود دارد که ما را به یاد کمبودها و خطرات می‌اندازد.
درشکست‌رنگ‌یکسر ذوق‌راحت‌خفته است
شمع ما سرتا قدم سامان بالین پری‌ست
هوش مصنوعی: شمع ما به طور کامل از زیبایی و آرامش پر شده است، به طوری که شکست رنگ او نشان دهنده یک سکوت دلنواز است. تمام وجود او به مانند یک تشک نرم و دلپذیر برای زیبایی پری است.
حرص تا باقی‌ست باید غوطه درحرمان زدن
از توقع‌گر توانی چشم بستن‌گوهری‌ست
هوش مصنوعی: تا زمانی که حرص و طمع وجود دارد، باید در آرزوهای بیهوده غرق شوی و اگر می‌توانی توقعات را کنار بگذاری. در واقع، این‌طور گفتن که چشم‌پوشی از خواسته‌ها، مانند داشتن یک گوهر با ارزش است.
یک دو دم درگوشهٔ بی‌مدعایی واکشید
صافی آیینه‌، بیمار نفس را، بستری‌ست
هوش مصنوعی: در یک گوشه‌ی آرام و بی‌ادعا، آینه‌ای صاف را به کار می‌بردند، که برای کسی که به نوعی مجروح یا بیمار نفس است، مانند بستری عمل می‌کند.
سیر زانو نیز ممکن نیست بی‌فرمان عشق
پیش‌ما آیینه‌است اما به دست دیگری‌ست
هوش مصنوعی: حرکت و پیشرفت در زندگی بدون عشق ممکن نیست. عشق همانند آینه‌ای‌ است که واقعیت‌ها را به ما نشان می‌دهد، اما اختیار آن در دست دیگری است.
نیستم نومید رحمت‌،‌کرد دوتایم‌کرد چرخ
حلقه‌ام‌اما همان‌در پیش‌چشم‌من دری‌ست
هوش مصنوعی: من از رحمت ناامید نیستم، هرچند که زمانه مرا در حلقه خود گرفته، اما در برابر دیدگاهم درهای امیدی وجود دارد.
خواه‌در صحراست شبنم خواه در آغوش‌گل
هرکجا باشم‌بضاعتها همن‌چشم‌تری‌ست
هوش مصنوعی: هر جا که باشم، چه در دشت و چه در آغوش گل، همیشه ویژگی‌ها و داشته‌هایم مانند چشم‌های تار و مرطوب است.
بیدل از اقبال ترک مدعا غافل مباش
در شکست آرزوها ناامیدی لشکری‌ست
هوش مصنوعی: در زندگی هرگز از دست دادن امید و آرزوها را نادیده نگیر، چون در زمان‌های دشوار، ناامیدی می‌تواند مانند یک دشمن بزرگ عمل کند. به یاد داشته باش که در مواجهه با چالش‌ها و شکست‌ها، باید بر روی اهداف و خواسته‌هایمان تمرکز کنیم.

حاشیه ها

1389/03/25 16:05
زهرا

ششجهت: شش جهت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1397/04/30 21:06
مرجان

انفعال ‌گمرهی در "اعتراف " عجز نیست