گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۵

خودنماییها کثافت جوهریست
شیشه تا در سنگ می‌باشد پریست
اعتبار اینجا ندارد عافیت
شمع سرتاپاش پامال سریست
‌سروگل ناکرده آزادی مخواه
این ثمر وقف بهار بی‌بریست
پنبه نه درگوش و واکس بی‌خلل
خانهٔ آسودگی قفلش گریست
بیخودی را چارسوی نازکن
رنگ گرداندن دکان جوهریست
آتشم آتش‌، مپرس ازکسوتم
هرچه می‌پوشم همان خاکستریست
انفعال سجده، زان درمی‌برم
بر جبین من عرق بایدگریست
رنگها، یکسر شکست آماده‌اند
این گلستان، عالم مینا گریست
یک قلم‌، موم‌ی شکن پرورده‌ایم
پهلوی ما نردبان لاغریست
فطرت از ناراستی چپ می‌خورد
لغزش این خامه از بی‌مسطریست
وصل پیغام است‌، چون آمد به حرف
تا خدایی گفته‌ای پیغمبریست
مرد را در خلق‌، منصف نبشتن
بر سپهر اوج عزت محوریست
چون عرق‌،‌گوهر فروش خجلتیم
قیمت ما انفعال مشتریست
بیدل از بنیاد ما خجلت نرفت
خاک ما چون آب موضوع تریست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خودنماییها کثافت جوهریست
شیشه تا در سنگ می‌باشد پریست
هوش مصنوعی: ظاهرگرایی و خودنمایی‌ها در نظر من نوعی زشتی است که فقط زمانی به چشم می‌آید که در مقایسه با چیزهای باارزش‌تر و محکم‌تر قرار گیرد.
اعتبار اینجا ندارد عافیت
شمع سرتاپاش پامال سریست
هوش مصنوعی: در اینجا، آرامش و امنیتی که شمع به همراه دارد، اهمیتی ندارد؛ زیرا زندگی و سرنوشت او همواره در خطر است و در دامی گرفتار شده است.
‌سروگل ناکرده آزادی مخواه
این ثمر وقف بهار بی‌بریست
هوش مصنوعی: اگر هنوز جوانی و نشو و نمو نکرده‌ای، از آزادی و رهایی توقعی نداشته باش. این ثمر و نتیجه، خاص بهار است و بدون رشد و بالیدگی به دست نمی‌آید.
پنبه نه درگوش و واکس بی‌خلل
خانهٔ آسودگی قفلش گریست
هوش مصنوعی: پنبه را در گوش گذاشتن و واکس زدن بدون نقص، نمادی از آرامش و راحتی است که در آن فضا قفل شده و احساس ناراحتی به وجود آمده است.
بیخودی را چارسوی نازکن
رنگ گرداندن دکان جوهریست
هوش مصنوعی: بی‌دلی و بی‌فکری را در هر سمت و سویی با ناز و لطافت بپوشان، زیرا این کار مانند حکاکی و زیبا کردن یک مغازه است.
آتشم آتش‌، مپرس ازکسوتم
هرچه می‌پوشم همان خاکستریست
هوش مصنوعی: من آتش هستم و این آتش درونم را از کسی نمی‌پرسم، چون هر چه که از من پنهان می‌شود، در حقیقت تنها خاکستر آن آتش است.
انفعال سجده، زان درمی‌برم
بر جبین من عرق بایدگریست
هوش مصنوعی: در اثر فروتنی و خضوعی که در سجده به وجود می‌آید، درد و رنجی در وجودم احساس می‌کنم که طوری است که بر پیشانی‌ام عرق می‌ریزد و باید بر آن شکسته‌نفسی گریه کنم.
رنگها، یکسر شکست آماده‌اند
این گلستان، عالم مینا گریست
هوش مصنوعی: رنگ‌ها در این گلستان به شدت به هم ریخته و در هم شکسته‌اند، به طوری که این دنیا مانند مینا (سرو) نیازمند گریه و اندوه است.
یک قلم‌، موم‌ی شکن پرورده‌ایم
پهلوی ما نردبان لاغریست
هوش مصنوعی: ما یک قلم و موم درست کرده‌ایم و در کنار ما، یک نردبان باریک و لاغر وجود دارد.
فطرت از ناراستی چپ می‌خورد
لغزش این خامه از بی‌مسطریست
هوش مصنوعی: طبیعت انسان از نادرستی آسیب می‌بیند و اشتباهات این قلم ناشی از عدم توازن و دقت در کار است.
وصل پیغام است‌، چون آمد به حرف
تا خدایی گفته‌ای پیغمبریست
هوش مصنوعی: وقتی پیامی به زبان می‌آید، نشان‌دهنده‌ی ارتباطی است که از جانب خداوند صورت گرفته و به نوعی این پیام مانند پیامبری است که از سمت خدا سخن می‌گوید.
مرد را در خلق‌، منصف نبشتن
بر سپهر اوج عزت محوریست
هوش مصنوعی: انسان را در خلقت باید به انصاف ارزیابی کرد، زیرا این امر نشانه‌ای از عظمت و شرافت اوست.
چون عرق‌،‌گوهر فروش خجلتیم
قیمت ما انفعال مشتریست
هوش مصنوعی: ما مانند عرقی هستیم که باعث شرم و خجالت فروشنده می‌شود، زیرا ارزش و قیمت وجود ما بستگی به عدم فعالیت و تقاضای دیگران دارد.
بیدل از بنیاد ما خجلت نرفت
خاک ما چون آب موضوع تریست
هوش مصنوعی: بیدل از ابتدا به ما احساس خجالت نمی‌کند. خاک ما مانند آب، نرم و تر است.

حاشیه ها

1396/06/13 11:09
حبیب حصیر

وزن شعر باید (فاعلاتن فاعلاتن فاعلات) باشد در بحر رمل و مزاحف واقع شده فکر می کنم شما وزن شعر را اشتباه تقطیع نموده اید. (خودنمایی - فاعلاتن) الی اخیر...
در بیت چهارم مصرع اول (واکش) درست است واکس نادرست است. مصرع اول بیت دوازدهم (مردرا در خلق منصف نبشتن) باید دقت شود فکر کنم کلمۀ نبشتن درست نباشد. اگر در کلیات چاپ بمبیی و چاپ کابل تطبیق شود اصل کلمه حاصل خواهد شد. ممنون

1396/06/13 14:09
حبیب حصیر

همچنان در بیت چهارم مصرع دوم (خانۀ آسوده گی قفلش کریست) درست می باشد در اینجا (قفلش گریست) آمده که درست نمی باشد.