گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۳

فکر آزادی به این عاجز سرشتیها تریست
عقده چندان نیست اما رشتهٔ ‌ما لاغریست
تا بود ممکن نفس نشمرده‌ کم باید زدن
ای ز آفت بیخبر دل‌ ‌کورهٔ مینا گریست
برق غیرت در جهات دهر وا کرده‌ست بال
چشم بگشایید، بسم‌الله‌، اگر تاب‌آوریست
سیر عالم بی‌تامل زحمت چشم و دل است
شش جهت‌ گرد است‌ در راهی‌ که ‌رفتن سرسریست
سعی غربت هیچکس را برنیاورد از وطن
قلقل مینا هنوز آن قهقهٔ کبک دریست
فکر معنی چند پاس لفظ باید داشتن
شیشه تا در جلوه باشد رنگ بر روی پریست
تو به تو در مغز فطرت ننگ غفلت چیده‌اند
پنبهٔ گوشی که دارد خلق روپوش کریست
تا توانی از ادب سر بر خط تسلیم باش
خامه چندانی که بر لغزش خرامد مسطریست
در محبت یکسر مویم تهی از داغ نیست
چون پر طاووس طومار جنونم محضریست
تیره‌بختی هرچه باشد امتحانگاه وفاست
از محک غافل مباش ای بیخبر رنگم زریست
چون سحر از قمریان باغ سودای که‌ام
کز بهارم‌ گر تبسم می‌دمد خاکستریست
قلقل مینا شنیدی بیدل ازعیشم مپرس
خنده‌ای دارم که تا گل کردمی باید گریست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فکر آزادی به این عاجز سرشتیها تریست
عقده چندان نیست اما رشتهٔ ‌ما لاغریست
هوش مصنوعی: فکر آزادی برای این انسان‌های ناتوان از آنچه تصور می‌شود، دشوارتر است. در واقع، مشکلات زیادی نیست، اما ما به خاطر ضعف‌مان، به هم وابسته‌ایم.
تا بود ممکن نفس نشمرده‌ کم باید زدن
ای ز آفت بیخبر دل‌ ‌کورهٔ مینا گریست
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس کشیدن ممکن است، باید به اندازه‌ای که بتوانی تلاش کنی. ای کسی که از مصیبت‌ها بی‌خبر هستی، دل من مانند کورهٔ مینا به شدت می‌گرید.
برق غیرت در جهات دهر وا کرده‌ست بال
چشم بگشایید، بسم‌الله‌، اگر تاب‌آوریست
هوش مصنوعی: برق غیرت در همه جا منتشر شده است. چشم‌هایتان را باز کنید و با نام خدا شروع کنید، اگر توان مقابله دارید.
سیر عالم بی‌تامل زحمت چشم و دل است
شش جهت‌ گرد است‌ در راهی‌ که ‌رفتن سرسریست
هوش مصنوعی: جهان بدون دقت و توجه، کار سختی برای چشم و دل است. همه چیز در این مسیر وجود دارد، اما رفتن به طور سطحی و بی‌توجهی، نتیجه‌ خوبی نخواهد داشت.
سعی غربت هیچکس را برنیاورد از وطن
قلقل مینا هنوز آن قهقهٔ کبک دریست
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش کسی که در غربت زندگی می‌کند، نتوانسته او را از وطنش دور کند، زیرا صدای خوش و شاداب پرنده‌ای مانند کبک دری هنوز هم در خاطر او زنده است.
فکر معنی چند پاس لفظ باید داشتن
شیشه تا در جلوه باشد رنگ بر روی پریست
هوش مصنوعی: برای این که بتوانیم زیبایی و جلوه رنگ را در شیشه‌ای ببینیم، باید به عمق و مفهوم آن فکر کنیم و از ظواهر بگذریم.
تو به تو در مغز فطرت ننگ غفلت چیده‌اند
پنبهٔ گوشی که دارد خلق روپوش کریست
هوش مصنوعی: در ذهن انسان‌ها، نادانی و غفلت به گونه‌ای ریشه‌دوانده که همچون پنبه‌ای برای پوشاندن حقیقت عمل می‌کند و این باعث می‌شود که آدم‌ها به سرشت واقعی خود توجه نکنند.
تا توانی از ادب سر بر خط تسلیم باش
خامه چندانی که بر لغزش خرامد مسطریست
هوش مصنوعی: تا جایی که می‌توانی با ادب و احترام رفتار کن و همیشه آماده پذیرش باش. نوشتن زیادی خطرناک است، زیرا ممکن است باعث اشتباه شود.
در محبت یکسر مویم تهی از داغ نیست
چون پر طاووس طومار جنونم محضریست
هوش مصنوعی: در عشق، وجودم خالی از درد و رنج است، زیرا مانند پرهای طاووس، احساسات و جنونم به زیبایی و شکوه نمایان است.
تیره‌بختی هرچه باشد امتحانگاه وفاست
از محک غافل مباش ای بیخبر رنگم زریست
هوش مصنوعی: بدبختی هرچه که باشد، آزمایش در وفاداری است. پس در این آزمایش غافل مشو، ای نا آگاه؛ رنگ من زرینی است.
چون سحر از قمریان باغ سودای که‌ام
کز بهارم‌ گر تبسم می‌دمد خاکستریست
هوش مصنوعی: صبح که با نور و زیبایی خود، نشان از سرسبزی باغ دارد، دل من نیز از شوق بهار و زندگی لبخند می‌زند؛ اما در واقع، این احساس تنها یک خیال است و در واقعیت، همه چیز کدر و غم‌انگیز است.
قلقل مینا شنیدی بیدل ازعیشم مپرس
خنده‌ای دارم که تا گل کردمی باید گریست
هوش مصنوعی: شنیده‌ای که مینا در حال قهری است، بیدل! از حال خوش من نپرس. من خنده‌ای دارم که باید تا زمانی که گل بشکفد، گریه کنم.