گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۲

غم فراق چه و حسرت وصال تو چیست
تو خود تویی به‌ کجا رفته‌ای خیال تو چیست
جهات دهر یک آغوش انس دارد و بس
به جز سیاهی مژگان رَم غزال تو چیست
محیط عشق ندامت‌گهر نمی‌باشد
جز این عرق ‌که تو پیدایی انفعال تو چیست
به عالم کُرَوی شش‌جهت مساوات است
چو آفتاب بقایت چه و زوال تو چیست
به پیچ و تاب چو شمع از خودت برآمدنی است
درین حدیقه دگر ر‌یشهٔ نهال تو چیست
مآل شاه و گدا ناامیدی‌ است اینجا
شکستگی هوسی چینی و سفال تو چیست
گذشت عمر به پرواز وَهم عنقایت
دمی به‌خود نرسیدی‌ که زیر بال تو چیست
به روی پرتو مهر از خرام سایه مپرس
تأملی‌ که درین عرصه پایمال تو چیست
جهان مطلقی از فهم خود چه می‌خواهی
به علم اگر همه‌‌گردون شدی ‌کمال تو چیست
نبودی‌ آمده‌ای‌ نیستی و می‌آیی
نه ماضی‌ای و نه مستقبلی‌ است حال تو چیست
به وهم چشمه چو آیینه خون مخور بیدل
نمی برون نتراویده‌ای زلال تو چیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم فراق چه و حسرت وصال تو چیست
تو خود تویی به‌ کجا رفته‌ای خیال تو چیست
هوش مصنوعی: غم دوری تو و حسرت برقراری ارتباط با تو چه معنایی دارد؟ تو خودت هستی، پس چرا به کجا رفته‌ای و یاد تو چه چیزی را تداعی می‌کند؟
جهات دهر یک آغوش انس دارد و بس
به جز سیاهی مژگان رَم غزال تو چیست
هوش مصنوعی: زمانه فقط یک آغوش دوستانه دارد، و غیر از تیرگی مژگان تو، زیبایی دیگری در زندگی وجود ندارد.
محیط عشق ندامت‌گهر نمی‌باشد
جز این عرق ‌که تو پیدایی انفعال تو چیست
هوش مصنوعی: محیط عشق باعث پشیمانی نمی‌شود و تنها چیزی که موجود است این احساس است که تو آن را شناسایی می‌کنی. حالا به من بگو، دلیل رفتارت چیست؟
به عالم کُرَوی شش‌جهت مساوات است
چو آفتاب بقایت چه و زوال تو چیست
هوش مصنوعی: در این جهان، همه چیز به صورت متوازن و در جهات مختلف وجود دارد. همان‌طور که آفتاب در آسمان همیشه برقرار است، باید از زوال و از دست رفتن نعمت‌ها و شرایط خود آگاه باشیم.
به پیچ و تاب چو شمع از خودت برآمدنی است
درین حدیقه دگر ر‌یشهٔ نهال تو چیست
هوش مصنوعی: در زندگی، مانند شمعی هستی که با هر پیچ و تاب، نور خود را به دیگران می‌بخشد. حالا در این باغ (زندگی) سؤالی که مطرح می‌شود این است که اساس و ریشه وجود تو در اینجا چیست؟
مآل شاه و گدا ناامیدی‌ است اینجا
شکستگی هوسی چینی و سفال تو چیست
هوش مصنوعی: در اینجا، نتیجه کار و تلاش افراد، چه ثروتمند و چه فقیر، ناامیدی است. در واقع، نشانه‌ای از عدم موفقیت و شکستی در آرزوها و خواسته‌های انسان‌ها وجود دارد، که به نوعی می‌تواند به بی‌ارزشی یا شکست بعضی از چیزها اشاره کند.
گذشت عمر به پرواز وَهم عنقایت
دمی به‌خود نرسیدی‌ که زیر بال تو چیست
هوش مصنوعی: زندگی تو به سرعت گذشت و در این دوندگی هرگز فرصتی نیافتی تا به خود بیایی و بفهمی که زیر بال تو چه چیزهایی قرار دارد.
به روی پرتو مهر از خرام سایه مپرس
تأملی‌ که درین عرصه پایمال تو چیست
هوش مصنوعی: به خاطر نوری که از چهره‌ی خورشید می‌تابد، از سایه‌ی خود سوال نکن. اندکی تامل کن و ببین که در این فضا چه چیزی زیر پا می‌رود.
جهان مطلقی از فهم خود چه می‌خواهی
به علم اگر همه‌‌گردون شدی ‌کمال تو چیست
هوش مصنوعی: به جای اینکه بخواهی تمام دنیای اطراف را با علم و دانش خود درک کنی، بهتر است به این فکر کنی که به کمال و فراوانی روحی و معنوی دست یابی. علم به تنهایی کافی نیست و انسان باید به عمق وجود خود و حقیقت هستی برسد.
نبودی‌ آمده‌ای‌ نیستی و می‌آیی
نه ماضی‌ای و نه مستقبلی‌ است حال تو چیست
هوش مصنوعی: وجود تو در حال حاضر نه به گذشته مربوط است و نه به آینده. تنها حال تو چیست؟
به وهم چشمه چو آیینه خون مخور بیدل
نمی برون نتراویده‌ای زلال تو چیست
هوش مصنوعی: هرگز نباید به خیال و اوهام توجه کرد، زیرا آن‌ها واقعی نیستند. بیدل، تو هنوز از درون خود به حقیقت و زلالی نرسیده‌ای. پس چه چیزی تو را این‌چنین آلوده کرده است؟

حاشیه ها

1399/04/21 23:06
امین دانشی

در نوشتار محیط و ریشه اشتباه شده که باید تصحیح گردد