گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۴

ناله‌ها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست
آنچه دل می خواهد از اظهار مطلب آه نیست
امتحان صد بار طی‌کرد از زمین تا آسمان
هیچ جا چون ‌گوشهٔ بی‌مطلبی دلخواه نیست‌
عالمی چون موج گوهر می‌رود غلتان ناز
پیش پای ما تأمل ‌گر نباشد چاه نیست
هرچه را از دور می بینی سیاهی می‌کند
سعی بینش‌گر قریب افتدکلف در ماه نیست
در عملهایی‌ که جز خجلت ندارد شهرتش
کم مدان آگاهی‌ات ‌گر دیگری آگاه نیست
هم تو در هر امر بهر خویش تأیید حقی
هرکجا باشی ‌کسی‌ غیر از خودت ‌همراه نیست
بر بقای ما فنا بست از عدم غافل شدن
آینه‌گر صاف باشد روزکس بیگاه نیست
چشم‌بند عر‌صهٔ یکتایی ام ‌دیوانه کرد
هر چه می‌بینم غبار لشکر است و شاه نیست
در عدم هم ‌گرد حسرت های د‌ل پر می‌زند
من رهی دارم ‌که ‌گر منزل شوم‌ کو‌تاه نیست
از امل تا چند آن سوی قیامت تاختن
بیخبر در منزلی ره را به منزل راه نیست
اختیار فقرت از آفات شهرت رستن است
دستگاه مفلسی خفّت‌کش افواه نیست
نور دل خواهی غبار طبع مظلومان مباش
بایدت آیینه جایی بردکانجا آه نیست
هرکجا جزویست ‌در آغوش کل ‌خوابیده است
دشمن ‌کیفیت مینا ز سنگ آگاه نیست
وحدت‌ آهنگان رفیق کاروان غیرتند
آنکه با ما می‌رود با هیچکس همراه نیست
بیدل از افسانه‌پردازان این محفل مباش
شمع ‌را غیر از زبان چرب خود جانکاه نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناله‌ها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست
آنچه دل می خواهد از اظهار مطلب آه نیست
هوش مصنوعی: ما در این جمع ناله‌های زیادی داریم، اما هیچ‌کس از حال دل ما خبر ندارد. آنچه که دل می‌خواهد، فقط با بیان کلمات نمی‌توان آن را فهماند.
امتحان صد بار طی‌کرد از زمین تا آسمان
هیچ جا چون ‌گوشهٔ بی‌مطلبی دلخواه نیست‌
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که در زندگی تلاش کنی و مسیرهای مختلفی را تجربه کنی، هیچ جایی دل‌انگیزتر و آرامش‌بخش‌تر از گوشه‌ای بی‌دغدغه و بی‌فکری نیست.
عالمی چون موج گوهر می‌رود غلتان ناز
پیش پای ما تأمل ‌گر نباشد چاه نیست
هوش مصنوعی: اندیشمندانی که مانند الماس می‌درخشند و در زندگی چون موج در حرکتند، به آرامی و ناز به جلو می‌آیند. اگر کسی تامل نکند، مانند چاه عمیق و بی‌نتیجه می‌ماند و از عمق وجود آن‌ها بهره‌ای نخواهد برد.
هرچه را از دور می بینی سیاهی می‌کند
سعی بینش‌گر قریب افتدکلف در ماه نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی را که از دور مشاهده می‌کنی، ممکن است به نظر تاریک و نامطلوب بیاید. اما اگر نزدیک‌تر شوی و با دقت بیشتری نگاه کنی، واقعیت ممکن است روشن‌تر و بهتر به نظر برسد.
در عملهایی‌ که جز خجلت ندارد شهرتش
کم مدان آگاهی‌ات ‌گر دیگری آگاه نیست
هوش مصنوعی: در کارهایی که فقط باعث شرمندگی می‌شوند، نام و شهرت آن‌ها را کوچک نشمار. اگر دیگران از این موضوع خبر ندارند، تو هم نباید آگاهی‌ات را فاش کنی.
هم تو در هر امر بهر خویش تأیید حقی
هرکجا باشی ‌کسی‌ غیر از خودت ‌همراه نیست
هوش مصنوعی: تو در هر کاری که برای خودت انجام می‌دهی، تحت حمایت حقیقتی. در هر کجا که باشی، هیچ‌کس جز خودت در کنارت نیست.
بر بقای ما فنا بست از عدم غافل شدن
آینه‌گر صاف باشد روزکس بیگاه نیست
هوش مصنوعی: این شعر می‌گوید که بقای ما به فنا وابسته است و اینکه اگر از عدم غافل شویم، در واقع بر وجود خود تسلط داریم. همچنین بیان می‌کند که اگر خودمان را به درستی بشناسیم و در آینه وجود خود نگاه کنیم، روزها با وضوح و روشنی سپری می‌شوند و هیچ وقت بی‌وقت نخواهند بود.
چشم‌بند عر‌صهٔ یکتایی ام ‌دیوانه کرد
هر چه می‌بینم غبار لشکر است و شاه نیست
هوش مصنوعی: چشم‌انداز در دنیای تنهایی‌ام باعث شده که هرچه می‌بینم، تنها نشانه‌هایی از جنگ و نابسامانی است و خبری از شاه و حکمرانی درست نیست.
در عدم هم ‌گرد حسرت های د‌ل پر می‌زند
من رهی دارم ‌که ‌گر منزل شوم‌ کو‌تاه نیست
هوش مصنوعی: در زمانی که هیچ‌چیزی وجود ندارد، احساس تاسف‌های دل مرا در بر می‌گیرد. من راهی دارم که اگر به مقصد برسم، هرگز کوتاه نخواهد بود.
از امل تا چند آن سوی قیامت تاختن
بیخبر در منزلی ره را به منزل راه نیست
هوش مصنوعی: تا چه زمانی از آرزوها و خیالات خود عبور می‌کنی و از حقیقت زندگی غافلی؟ در این سفر بی‌خبر، هیچ راهی به سمت مقصد واقعی وجود ندارد.
اختیار فقرت از آفات شهرت رستن است
دستگاه مفلسی خفّت‌کش افواه نیست
هوش مصنوعی: اگر بتوانی از فقر دوری کنی، از آسیب‌های شهرت نیز محفوظ می‌مانی. زندگی در فقر به گونه‌ای نیست که به دیگران اجازه دهد تو را تحقیر کنند.
نور دل خواهی غبار طبع مظلومان مباش
بایدت آیینه جایی بردکانجا آه نیست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نور دل را تجربه کنی، نباید به خوابیدگی و غبار دل مظلومان دامن بزنی. باید آینه‌ای از خود بسازی که در آن، زیبایی‌ها و شادی‌ها را ببینی و به جایی بروی که درد و آه وجود ندارد.
هرکجا جزویست ‌در آغوش کل ‌خوابیده است
دشمن ‌کیفیت مینا ز سنگ آگاه نیست
هوش مصنوعی: هر کجا که چیزی به کلی بزرگ‌تر وابسته است، دشمن آنجا خوابیده است. اما به جزییات و زیبایی‌های خاص آن نمی‌پردازد و از حقیقت و کیفیت آن بی‌خبر است.
وحدت‌ آهنگان رفیق کاروان غیرتند
آنکه با ما می‌رود با هیچکس همراه نیست
هوش مصنوعی: آهنگ مشترک رفقای کاروان نشان‌دهنده این است که تنها کسی که با ما پیش می‌رود، هیچ‌کس دیگری را همراه خود ندارد.
بیدل از افسانه‌پردازان این محفل مباش
شمع ‌را غیر از زبان چرب خود جانکاه نیست
هوش مصنوعی: ای بیدل، در این جمع افسانه‌سرا نباش؛ شمع تنها از زبان شیرینش نمی‌تواند به کسی آسیب برساند.

حاشیه ها

1394/06/20 09:09
فرید بختیاری

سلام
با عرض ادب و احترام و سپاس فراوان بابت زحمات ارزشمندی که متقبل می‌گردید، در مصراع دوم از ابیات ذیل، نگارش حرف "ه" فراموش شده است:
1)
"از امل تا چند آن سوی قیامت تاختن
بیخبر در منزلی ره را به منزل راه نیست"
2)
"وحدت‌ آهنگان رفیق کاروان غیرتند
آنکه با ما می‌رود با هیچکس همراه نیست"
-------
در ضمن شکل صحیح مصرع دوم بیت چهارم به صورت زیر می‌باشد:
"سعی بینش گر قریب افتد کلف در ماه نیست"
مجدداً از کلیه پدید آورندگان این گنجینه وزین و گرانقدر، صمیمانه سپاسگزارم.