گنجور

غزل شمارهٔ ۷۰۳

گر آینه‌ات محرم زشتی و نکوییست
جوهر ندهی عرض‌که پر آبله‌ روییست
دل را به هوس قابل تحقیق میندیش
این حوصله‌مشرب قدحی‌نیست سبوییست
از خویش برآ شامل ذرات جهان باش
هرگاه نفس فال صدا زد همه سوییست
بر پیرهن ناز جهان چشم ندوزی
جز جامهٔ عر-‌بان تنی این جمله رتیست
پیداست‌که تا چندکند ناز طراوت
این برگ و بر و نشو و نمای تو کدوییست
زبن روزوشبی چند چه پیری چه جوانی
تا صبح قیامت همه دم شرم دو موییست
غافل مشو از ساز عبارات و اشارات
هنگامهٔ زیر و بم ما، هایی و هوییست
جز سیر عدم نیست تماشاگه هستی
بر قرب مکن نازکه اینها همه اوییست
خشکی نکند ریشه به‌ گلزار محبت
هرسبزه‌که دیدیم چومژگان لب جوییست
دست هوس ازخویش نشستن چه جنون بود
تا خاک تو بر باد نرفته‌ست وضوییست
هرچند عبارت همه اعجاز فروشد
تا لب به خموشی ندهی بیهده‌ گوییست
بیدل نکنی دعوی شوخی‌که درین باغ
پامال خرام هوس است آنچه نموییست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر آینه‌ات محرم زشتی و نکوییست
جوهر ندهی عرض‌که پر آبله‌ روییست
هوش مصنوعی: اگر آینه‌ات راز زشتی و زیبایی را پنهان کند، نباید خود را نشان دهی که صورتت پر از ناملایمات است.
دل را به هوس قابل تحقیق میندیش
این حوصله‌مشرب قدحی‌نیست سبوییست
هوش مصنوعی: دل را به آرزوهای مختصری ناندیش، زیرا این نوع حسرت‌خوردن از آن دسته‌ام نیست که با یک جام نوشیدنی آرام بگیرد؛ بلکه همچون سبوئی است که ظرفیتی بیشتری دارد.
از خویش برآ شامل ذرات جهان باش
هرگاه نفس فال صدا زد همه سوییست
هوش مصنوعی: هر زمانی که نفس تو یا الهام درونت صدایی به گوش رساند، باید به تمام جوانب و زوایای دنیا توجه کنی و خود را از قید و بندهای شخصی رها کنی. در این لحظه، خودت را به وسیله‌ای برای درک و شناخت عمیق‌تر از جهان تبدیل کن.
بر پیرهن ناز جهان چشم ندوزی
جز جامهٔ عر-‌بان تنی این جمله رتیست
هوش مصنوعی: در دنیا با نگاه کردن به لباس‌های زیبا و نازک، جز جامهٔ عرّابی چیزی به چشم نمی‌خورد و این موضوع نشان‌دهندهٔ بی‌اعتنایی به ظواهر دنیوی است.
پیداست‌که تا چندکند ناز طراوت
این برگ و بر و نشو و نمای تو کدوییست
هوش مصنوعی: واضح است که زیبایی و جوانی تو مانند یک برگ تازه است، اما مشخص نیست که این ناز و لطافت تا چه زمانی دوام خواهد داشت.
زبن روزوشبی چند چه پیری چه جوانی
تا صبح قیامت همه دم شرم دو موییست
هوش مصنوعی: از لحظه‌های روز و شب، چه پیر باشد و چه جوان، تا قیامت فقط یک چیز مهم است: در هر لحظه از زندگی، وجود دو مو روی سر ما دلیل بر شرم و حیاست.
غافل مشو از ساز عبارات و اشارات
هنگامهٔ زیر و بم ما، هایی و هوییست
هوش مصنوعی: از بندهای گفتار و نغمه‌ها غافل نشو، زیرا زمان حال سرشار از نوسانات و صداهای مختلف است که باید به آن‌ها توجه کنی.
جز سیر عدم نیست تماشاگه هستی
بر قرب مکن نازکه اینها همه اوییست
هوش مصنوعی: جز سیر عدم، جایی برای مشاهده هستی وجود ندارد. بنابراین، به خود ننازید، زیرا همه‌ی چیزها در حقیقت به او تعلق دارند.
خشکی نکند ریشه به‌ گلزار محبت
هرسبزه‌که دیدیم چومژگان لب جوییست
هوش مصنوعی: اگر ریشه‌ای در محبت و دوستی پیدا کند، هر گیاهی که در گلزار ببیند، مانند مژگان که روی لب جوی آب است، خشک نخواهد شد.
دست هوس ازخویش نشستن چه جنون بود
تا خاک تو بر باد نرفته‌ست وضوییست
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به اشتیاق و شور و شوقی که برای وصال محبوب دارد اشاره می‌کند. او بیان می‌کند که رها کردن خواسته‌های درونی و نشستن بر خود، یک کار دیوانه‌وار است، زیرا تا زمانی که خاک تو، یعنی معشوق، در دسترس است و از بین نرفته، باید این علاقه را پاس داشت. به نوعی، شاعر تأکید می‌کند که عشق و اشتیاق به محبوب، همواره باید در زندگی انسان وجود داشته باشد.
هرچند عبارت همه اعجاز فروشد
تا لب به خموشی ندهی بیهده‌ گوییست
هوش مصنوعی: هرچند که همهٔ شگفتی‌ها و معجزات را به زبان بیاوری، اگر سکوت کنی و به حرف نیایی، هر گفتگویی بی‌فایده است.
بیدل نکنی دعوی شوخی‌که درین باغ
پامال خرام هوس است آنچه نموییست
هوش مصنوعی: این بیت به شما هشدار می‌دهد که در برخورد با عشق و هوس، راحت‌طلبی نکنید. زیرا در دنیای عشق، ممکن است با حوادثی روبه‌رو شوید که شما را آزرده خاطر کند. آنچه در این باغ عشق و هوس مشاهده می‌کنید، ممکن است نه به‌سادگی که به نظر می‌رسد، بلکه با چالش‌ها و مشکلاتی همراه باشد.